نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 280
هنگامى كه بعضى از يارانش پيشنهاد شركآلودى به او كردند كه براى تقويت
پايههاى حكومتت در بيت المال مسلمين تبعيض روا دار و سرشناسان و سردمداران را از
بيت المال سير نما، فرمود: «اتامرونّى ان اطلب النّصر بالجور فيمن ولّيت عليه و
اللّه لا اطور به ما سمر سمير و ما امّ نجم فى السّماء نجما، آيا به من پيشنهاد
مىكنيد كه براى پيروزى خود از جور و ستم در حقّ كسانى كه بر آنها حكومت مىكنم
استمداد جويم؟ به خدا سوگند تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در
پى هم طلوع و غروب مىكنند دست به چنين كارى نمىزنم»! [1] هنگامى كه به نماز مىايستاد آن چنان غرق صفات
جمال و جلال خدا مىشد كه جز او نمىديد و به غير او نمىانديشيد آن گونه كه در
حديث معروف آمده است كه در پاى مباركش پيكان تيرى در غزوه احد فرو نشست كه بيرون
آوردن آن در حال عادى مشكل بود، رسول خدا دستور داد كه در حال نماز از پايش بيرون
بياورند (چنين كردند ولى) بعد از پايان نماز فرمود: من متوجّه بيرون آوردن تير در
حال نماز نشدم [2] و از
اين گونه جلوههاى توحيد در زندگى مولا فراوان است.