نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 206
گفتيم اين (ابليس) دشمن تو و همسر توست، مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه به
درد و زحمت خواهيد افتاد». [1] در بعضى از روايات نيز آمده كه آدم هرگز از آن درخت ممنوع
نخورد، بلكه از درختهاى مشابه آن خورد و لذا شيطان به هنگام وسوسه به آنها گفت:
خداوند شما را از اين درخت نهى نكرده (يعنى از ديگرى نهى كرده): «وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ». [2] توجّه به اين نكته نيز لازم است كه قرآن مىگويد: ابليس براى آدم سوگند ياد
كرد كه من خيرخواه شما هستم كه مىگويم از اين درخت بخوريد: «وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ»[3] و تا آن روز،
نه آدم و نه حوّا، سوگند دروغى را نشنيده بودند و به همين جهت تحت تأثير وسوسه
شيطان واقع شدند. البتّه اگر آنها دقّت مىكردند پى به دروغ ابليس مىبردند، زيرا
قبل از اين سخن، از خداوند شنيده بودند كه شيطان دشمن آنهاست و به يقين نبايد به
قسمهاى دشمن اعتماد كرد و او را خيرخواه دانست.
3- درخت ممنوع چه بود؟
در اين كه آيا اين شجره (درخت) كه براى آدم، خوردن از آن ممنوع بود، اشاره به
يك درخت معمولى خارجى يا يك امر معنوى اخلاقى است و اگر مادّى يا معنوى است اشاره
به كدام درخت يا كدام صفت از صفات است، در ميان مفسّران مورد گفتگوست، گر چه در
كلام مولا امير مؤمنان (ع) در اين خطبه اشارهاى به آن نشده ولى چون به داستان
ابليس و وسوسهها و فريب او اشاره