نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 108
چشمها را از مشاهده ذات پاكش و رسيدن به او بازداشته است». [1] در خطبه ديگرى
با بيان فصيح و رسايش مىفرمايد: «الحمد للّه الّذي لا تدركه الشّواهد و لا تحويه
المشاهد و لا تراه النّواظر و لا تحجبه السّواتر، حمد و سپاس خدايى را سزاست كه
حواس، او را درك نكند و مكانها وى را در بر نگيرد ديدهها او را نبيند و پوششها
او را مستور نسازد». [2] به علاوه اين عقايد، مخالف صريح حكم عقل است، چرا كه اگر خدا قابل مشاهده
باشد به يقين داراى جسم و مكان و جهت خواهد بود و نتيجه آن محدوديّت و دستخوش
تغيير بودن است و به اين ترتيب از اوج واجب الوجود بودن سقوط مىكند و در رديف
ممكنات در مىآيد.
اينجاست كه تعبيرات لطيف امير مؤمنان على (ع) در جملههاى بالا همچون آفتاب و
ماه مىدرخشد و بر چهره حقايق پرتو مىافكند و عقايد باطل و خرافى را محو و نابود
مىكند و دقيقترين و زيباترين و رساترين درس توحيد و شناخت صفات خدا را به ما
مىدهد.
از آنجا كه هميشه در مقابل هر گروه افراطى، گروهى تفريطى خودنمايى مىكنند،
جمعى بر خلاف عقيده قائلان به تشبيه كه خدا را تا سر حدّ جسم و جسمانيّات تنزّل
داده، راه تعطيل را پيمودهاند و معتقدند اصلا شناخت خدا غير ممكن است، نه كنه
ذاتش و نه اوصافش و ما از صفات خدا چيزى جز مفاهيم منفى نمىفهميم. وقتى مىگوييم
او عالم است اين اندازه مىفهميم كه جاهل نيست. امّا عالم بودن او، مطلقا براى ما
مفهوم نيست و به اين ترتيب بزرگترين افتخار انسان را كه معرفة اللّه و شناخت خداست
به دست فراموشى مىسپارند و در راهى گام مىنهند كه سراسر ظلمت و تاريكى و بر خلاف
تعليمات مسلّم قرآن