نام کتاب : خرد گرايى در قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 282
الموتى فأحييتهم بإذن اللَّه، وعالجت الأحمق فلم أقدر على إصلاحه!
فقيل: «يا روح اللَّه! وما الأحمق؟»، قال: «المعجب برأيه ونفسه، الّذي يرى الفضل كلّه له لا عليه، و يوجب الحقّ كلّه لنفسه ولا يوجب عليها حقاً، فذاك الأحمق الّذي لا حيلة في مداواته».[1]
آنكه به خود خوشبين باشد، تباه گردد و آنكه به رأى و نظر خويش، خوشبين باشد. هلاك گردد بدرستى كه عيسى فرزند مريم فرمود: «بيماران را با اجازه خداوند، مداوا كردم و نابينا و پيس را به اذن خداوند بهبود بخشيدم؛ و مردگان را با اذن الهى زنده كردم؛ به مداواى نادان پرداختم؛ ولى نتوانستم او را اصلاح كنم».
گفته شد: «اى روح خدا! احمق كيست؟». فرمود: «آنكه به خود و رأى خويش، خوشبين باشد. آنكه فضيلتها را از آنِ خود مىداند. [و كاستىيى برخود نمىپذيرد] و حقّ را به خود مىدهد و تكليف و حقّى بر خويش باور ندارد.
اين نادانى است كه چارهاى براى درمانش نيست».
بنا بر اين تفسير، احمقِ حقيقى كسى نيست كه دچار آفت مغزى است و به دليل بيمارى جسمى، قادر به فهم مسائل نيست. اين گونه بيماران، اگر از طُرُق طبيعى قابل درمان نباشند، از طريق اعجاز، معالجه آنان امكان پذير است. احمق حقيقى، كسى است كه مغز او سالم است؛ ولى بيمارى روانىِ عُجب و خود دانابينى، عقل و انديشه او را فاسد كرده و در نتيجه پاسخ مثبت ندادن به دعوت عقل عملى، مرگ عقلى او فرا رسيده است. علاج چنين مردهاى ممكن نيست. چنين مردهاى را عيسى عليه السلام هم نمىتواند زنده كند.
عيسى عليه السلام به اذن خداى تعالى، انواع بيمارىهاى جسمى را بدون استفاده از ابزار پزشكى علاج مىكرد و حتّى مردگان را زنده مىساخت؛ ليكن قادر به زنده كردن