كشّى رحمه الله، به نام وى تصريح كرده است.[1] شيخ طوسى نيز با آن كه به مراتب، بيش از نجاشى از رجال الكشّى استفاده كرده است، ولى در الفهرست تنها در چهار مورد[2] و در رجال الطوسى نيز در سه مورد،[3] از وى نام برده است.
اين دو، در موارد بسيارى نيز تعبير «ذكره أصحاب الرجال؛ صاحبان كتابهاى رجالى گفتهاند» را به كار بردهاند كه به طور قطع، كشّى رحمه الله از جمله آنان بوده است.
از سوى ديگر، شيخ طوسى در اواخر زندگى، براى حفظ ميراث رجالىِ شيعه، به تهذيب، تصحيح و تلخيص رجال الكشّى اقدام نمود. اين كار، علاوه بر آسانتر كردن مراجعه به كتاب كشّى، منزلت وى را در ميان عالمان آن روزگار، افزايش داد.
از آن روزگار تا كنون، رجال الكشّى، از اصول اوّليه رجالى و منبعى مهم شمرده شده و مورد استفاده مؤلّفان كتابهاى رجالى قرار گرفته است.
نيز بسيارى از عالمان، به نوشتن تعليقه (حاشيه) يا تحقيق درباره راويان موجود در اسناد روايتهاى رجال الكشّى پرداخته و برخى ديگر براى تسهيل استفاده از آن، به ترتيب الفبايى يا طبقاتى آن، همّت گماردهاند.
ب. مؤلّفان اهل سنّت
رجال الكشّى، از جهت دايره استفاده، به علماى شيعه محدود نيست، تا جايى كه برخى از علماى اهل سنّت، آن را براى خويش منبع قرار دادهاند، از جمله، ابن حجر عسقلانى (773- 852 ق) كه از اين كتاب در لسان الميزان، بسيار استفاده كرده است.
[1]. براى دستيابى به اين موارد، ر. ك: رجال النجاشى، ص 10( ش 7) و ص 13( ش 18) و ص 21( ش 30) و ص 26( ش 49) و ص 34( ش 72) و ص 38( ش 78) و ص 44( ش 88) و ص 74( ش 179) و ص 82( ش 198) و ص 102( ش 254) و ص 197( ش 524) و ص 251( ش 659) و ص 300( ش 817) و ص 331( ش 893) و ص 333( ش 896) و ص 446( ش 1208) و ص 454( ش 1231)
[2]. براى دستيابى به اين موارد، ر. ك: الفهرست، ص 80( ش 100) و ص 166( ش 259) و ص 183( ش 283) وص 381( ش 586)
[3]. براى دستيابى به اين موارد، ر. ك: رجال الطوسى، ص 81( ش 796) و ص 263( ش 3762) و ص 296( ش 4326)