الف. احتمال صحّت احاديث اصحاب اجماع، بدون توثيق كسانى كه اصحاب اجماع از آنان نقل كردهاند؛ چرا كه اصحاب، روايتهاى اين افراد را پيوسته مقرون به قرينههايى ديدهاند كه بر صدور آنها از ائمّه عليهم السلام دلالت داشته است.
ب. احتمال صحّت احاديث اصحاب اجماع به واسطه وثاقت خود اصحاب اجماع و نيز كسانى كه اصحاب اجماع از آنان نقل كردهاند.
اصطلاح «اصحاب اجماع»
چنان كه گذشت، آنچه در رجال الكشّى وجود دارد، تنها عنوان: «تسمية الفقهاء» است و اصطلاح «اصحاب اجماع»، در ميان متأخّران، رايج شده است.
نتيجه بحث، اين كه: با توجّه به معناى توثيق عام و برداشتهاى گوناگون درباره موضوع «اصحاب اجماع»، تنها بر اساس پذيرش برداشت چهارم است كه نظريّه «اصحاب اجماع»، از توثيقات عام خواهد بود.
گفتار دوم: الفاظ جرح و تعديل
در رجال الكشّى، گذشته از روايتهايى كه در مدح يا ذمّ راويان آمده است، الفاظى خاص نيز در جرح و تعديل راويان به كار رفته است كه مىتوان آنها را به دو دسته كلّى تقسيم نمود:
دسته اوّل. الفاظ جرح و تعديل به نقل كشّى از مشايخ
اين دسته از الفاظ كه از دسته ديگر بسيار بيشترند، عبارتاند از:
الفاظ جرح، همانند: فاجر، مُرائىّ، مُرجئ، ناووسىّ، من أكذب البريّة، متّهم، غالٍ، يقول بالتزيّد، كذّاب، ملعون، واقفىّ، أحد أركان الوقف، لعنه اللَّه، من الغلاة الكبار الملعونين، فطحىّ، رُمى بالغلوّ، مجهول لايعرف.
الفاظ ذم، همانند: صاحب معاوية، من فقهاء العامّة، لا شىء، يروى المناكير، ليس بشىء، رجل سوء، هو الأحمق.