او از خاصّان شيعه است و بزرگان، بر صحيح بودن رواياتى كه از او به طور صحيح نقل شده، اجماع دارند. نيز در ميان گروهى ديگر، به فقاهت او اعتراف شده است.[1] اين، در حالى است كه در اختيار الرجالِ كنونى، جمله: «أجمعت العصابة ...»، درباره حمدان بن احمد به كار نرفته است. نيز اين كه بگوييم: «احتمالًا نقل جمله مذكور، از اوهامى بوده كه خود ابن داوود به كشّى رحمه الله نسبت داده»، به همان اندازه بعيد است كه بگوييم: «احتمالًا ابن داوود، جمله فوق را از اصل رجال الكشّى نقل كرده و از اختيار الرجال مرحوم شيخ، نگرفته است».[2] محدّث نورى سپس به اجمال، عبارتى را از الرواشح السماويّة نقل نموده كه در آن، مير داماد- بر خلاف محدّث نورى كه نقل اجماع فوق را دليل بر كاملتر بودن نسخه اختيار الرجالِ مورد استفاده ابن داوود، دانسته است- دو احتمالى را كه محدّث نورى بعيد شمرده، مطرح كرده است. اين دو احتمال، عبارتاند از:
احتمال اوّل. خود ابن داوود، اين اجماع را به كشّى رحمه الله نسبت داده است و اين، به جهت شناخت وى از شيوه كشّى بوده است و نيز به جهت تشخيص وى به اين كه كشّى رحمه الله در حقّ كسى، به وثاقت و فقاهت و خيّر بودن، شهادت نمىدهد، مگر آن كه اتّفاق اصحاب بر وجود اين اوصاف در آن فرد، ثابت باشد و از آن جا كه شيخ طوسى در اختيار الرجال، به نقل از عيّاشى در مورد حمدان بن احمد گفته: «فقيه، ثقة، خيّر»[3] و نيز در شرح حال محمّد بن ابراهيم حضينى گفته: «حمدان بن أحمد من الخصّيص، قال: الخاصّة الخاصّة»[4]، ابن داوود، اجماع مذكور را از پيش خود به كشّى رحمه الله نسبت داده است.
احتمال دوم. ابن داوود به اصل رجال الكشّى دست يافته و اجماع فوق را از آن، نقل