بزرگان اين خاندان، بر اساس اطّلاعات موجود، عبارتاند از:
1. على بن احمد بن عبّاس نجاشى (پدر نجاشى).
نجاشى رحمه الله در شرح حال شيخ صدوق، از وى نقل نموده است.[1] بر اساس اين شرح حال، پدر نجاشى در سال 355 ق و به هنگام ورود شيخ صدوق به بغداد، از وى روايت كتابهايش را اجازه گرفته است.
صاحب رياض العلماء، وى را با كنيه «ابو الحسن» و وصف «العالم المحدّث الجليل» معرّفى كرده و عدم ذكر شرح حال وى را از سوى نجاشى، غريب شمرده است.[2] آنچه به نظر مىرسد، اين كه: وجهى براى غرابت مذكور، وجود ندارد؛ زيرا نجاشى رحمه الله كتاب خود را در بيان نام مصنّفان، نگاشته است و پدر نجاشى، كتابى را تصنيف نكرده است. در رياض العلماء، به اين نكته تصريح شده كه مؤلّف به تأليفى كه از وى باشد، برخورد نكرده است.
2. احمد بن عبّاس نجاشى (جدّ نجاشى).
وى از مشايخ هارون بن موسى تلّعكبرى است. نجاشى در شرح حال على بن عبيد اللَّه بن حسين، به واسطه پدرش، از وى نقل نموده است.[3] كنيه وى «ابو يعقوب»، لقب او «صيرفى (صرّاف درهم)» و به «ابن طيالسى»[4] معروف بوده است.
تلّعكبرى در سال 335 ق، از وى روايت شنيده و از او اجازه نقل گرفته است.
[4]. طيالسى، انتساب به« طيالسة( جمع طيلسان)» است. طيلسان يا طيلسَن( به حركات سهگانه لام)، معرّب واژهفارسىِ« تالشان( نوعى لباس)» است. نيز احتمال دارد كه انتساب به منطقه« طيلسان( همان« تالِشان» از نواحى حاشيه خزر)» باشد، هرچند كه در اين صورت، به حسب قاعده، بايد« طيلسانى» گفته مىشد