در كتابهاى شيعه، وى تنها در باب «من لميروِ عنهمِ» رجال الطوسى، شرح حال دارد و مرحوم شيخ تا حدودى، اطّلاعات دقيقى را از او در اختيار گذاشته است، تا آن جا كه محلّ منزلش (درب البقر») را هم ذكر كرده است.
نيز در اغلب كتابهاى رجالى، از وى نام برده نشده است. تنها وحيد بهبهانى در تعليقهاش، اجازه داشتن تلّعكبرى از وى را به وثاقت او مشعر دانسته است؛[1] ولى مامقانى، از اين اجازه، دستكم، حسن وى را استفاده كرده است.[2] از مشايخ وى هشام بن حكم، و از شاگردان وى تلّعكبرى و ابراهيم بن هاشم را مىتوان نام برد.
3. ابراهيم بن محمّد (جدّ پنجم نجاشى).
نجاشى رحمه الله، شرح حال وى را در كتاب خويش آورده و نام او را ابراهيم بن ابى بكر محمّد بن ربيع، معرّفى كرده و نسبش را تا خزيمه، ذكر نموده است. او سپس در مورد وى چنين گفته است:
او و برادرش اسماعيل بن ابى السمال، ثقه هستند و از امام كاظم عليه السلام روايت نقل كردهاند. آن دو از واقفياناند. كشّى در كتاب رجالش، روايتى را از آن دو نقل كرده كه بر ترديد و توقّفشان در اعتقاد به وقف، دلالت دارد.
او سپس كتاب النوادر را به وى نسبت داده و سند خود را به او، نقل كرده است.[3] نكته قابل توجّه، آن كه: نجاشى رحمه الله در شرح حال خودش در بيان نسب ابراهيم بن محمّد، اختصار را رعايت كرده و برخى از واسطهها را نياورده است، از جمله:
نام «عُمير» را از ميان «بجير» و «اسامه»، ساقط نموده، نام ربيع بن ابراهيم و ابو السمال را نياورده و اضافه محمّد به ربيع يا ربيع به ابو السمال را نيز از باب اختصار، آورده است. اين اختصارات تا آن جاست كه برخى در اين كه عنوان: