غضايرى، نزد نجاشى شخصيّتى بزرگ و جليلالقدر شمرده مىشده است؛ زيرا نجاشى رحمه الله در بيشتر موارد، با طلب رحمت براى او، از وى نقل كرده است، حال آن كه در مورد ساير مشايخ، چنين نكرده است.[1] درباره مواردى كه نجاشى رحمه الله بدون طلب رحمت، از ابن غضايرى نام برده است نيز بايد گفت كه آن موارد، با توجّه به كم بودن شمارشان، احتمالًا در زمان حيات وى نگاشته شدهاند.
احمد بن حسين، از مشايخ اصحاب و از راوىشناسان مهم، شمرده مىشده، كه اتّفاق معاصران وى و متأخّران از وى، گواه بر اين مدّعاست.
برخى، كتاب تاريخ ابن غضايرى را به احتمال قوى، همان كتاب رجال وى دانستهاند؛ زيرا كتابهاى رجالىاى وجود دارند كه عنوان تاريخ بر آنها اطلاق شده است. براى نمونه، مىتوان از تاريخ البخارى نام بُرد كه بر كتاب معروف رجالىِ وى اطلاق شده است.[2] از سوى ديگر، برخى چنين احتمال دادهاند كه مراد نجاشى از «تاريخه» در شرح حال برقى، كتاب تاريخ ابن غضايرى نبوده است؛ بلكه مرادش تاريخ وفات برقى بوده است. به عبارت ديگر، گويى نجاشى رحمه الله گفته: قال ابن الغضائرى فى تاريخ موت البرقى كذا.[3] شاهد اين مدّعا، آن كه: ابن غضايرى دو كتاب درباره فهرست مصنّفات و فهرست اصول داشته است و شيخ طوسى در مقدّمه الفهرست خويش، تصريح كرده كه هر دوى آنها از دست رفتهاند.[4] جز اين دو، تنها در اين مورد از رجال النجاشى، كتاب تاريخ به او نسبت داده شده كه دلالت آن نيز مورد تشكيك است.