شاهدى براى صحّت ساير طرق و اسناد گرفته، پس از ذكر شواهدى مىگويد:
از همه اين نكات استفاده مىشود كه نجاشى، به شدّت، از ضعيفان و متّهمان، دورى مىكرده است. نيز اين مطلب، روشن مىگردد كه او به تمام مشايخى كه از آنها نقل كرده، اعتماد و وثوق داشته و مذهب و روايات آنان را خالى از اشكال و ضعف مىدانسته است.
وى سپس گفته است:
اين، يك قاعده بسيار مفيد در مباحث رجالى است و بايد مورد نظر قرار بگيرد و حفظ بشود.[1]
ادلّه توثيق مشايخ نجاشى
از عبارات و تعابير نجاشى در برخى از شرح حالها، چنين استفاده مىشود كه وى به شدّت، از نقل از اشخاص ضعيف، دورى مىجسته است، به طورى كه از آنها، يا اصلًا نقل نمىكرده و يا با واسطه نقل مىكرده است. از جمله عبارات و تعابير مذكور، مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. آنچه وى در شرح حال ابن عيّاش گفته است:
وى بسيار حديث شنيد و در آخر عمرش متزلزل گرديد. من اين شيخ را ديده بودم و او دوست من و پدرم بود. نيز از وى بسيار روايت شنيدم و ديدم؛ ولى از آن جا كه اساتيد ما وى را ضعيف شمرده بودند، چيزى از وى نقل نكردم و از او دورى نمودم. وى از اهل علم و ادب، و قوى بود.[2] وجه استدلال به اين عبارت، آن كه: به خاطر تضعيف شدن ابن عيّاش از سوى اصحاب، نجاشى رحمه الله از روايت از او اجتناب نموده است و در مواردى هم كه از او نقل كرده، نقلش را با لفظ «قال ابن عيّاش» آورده كه در نقل قول مستقيم از شخص، ظهور ندارد؛ بلكه در رجوع به كتابهاى وى ظهور دارد. اين امر، بر دقّت نجاشى در