لوجدناها جميعاً عليهم لا لهم ....[1] از نظر نويسنده، بيشتر احاديث اهل سنّت، در تدبير دنيا و سياست مُلك است، در حالى كه بيشتر روايات آل محمّد عليهم السلام، در تدبير آخرت و سياست ملكوت و كشف حقايق است.[2] نقد ديگر نويسنده بر روايات اهل سنّت، آن است كه بسيارى از احاديثى را كه ساختگى بودن آنها روشن است، روايت مىكنند؛ احاديثى كه براى رسيدن به اهدافى خاص و تغيير برخى قواعد و تثبيت پارهاى قضايا جعل شده است.[3] از نظر او، قرآن، اختلاف را در آياتى چند، نكوهش كرده است، در حالى كه اهل سنّت از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت مىكنند كه: «إختلاف امّتى رحمة».[4] از منابع ياد شده كتاب، السقيفةى عمر بن شيبه نميرى است.[5] نيز پس از ذكر روايات فراوان در فضايل و مناقب اميرمؤمنان مىنويسد:
هذا مقنع فى هذا المختصر من روايات القاضى الزاهد العدل أبى الحسن بن على بن محمّد الطيب الجلالى المعروف بأبى نعيم- رضى اللَّه عنه-.[6] همچنان كه ياد شد، نويسنده، منابع و مآخذ احاديث را ذكر نكرده است. به نظر مىرسد در كنار انبوه گزارشهاى تاريخى و احاديثى كه از منابع شناخته شده حديثى نقل شده، پارهاى روايات در كتاب وجود دارد كه در منابع حديثى متقدّم، يافت نمىشود؛ مانند اين دو روايت: