responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى    جلد : 1  صفحه : 183

«منافق بن كافر» خطاب کرد. برخي از مترجمان و شارحان نهج البلاغه، بر اين اساس كه «حائک» از ريشه «حَوَکَ (به معناي بافندگي)» است، اين صفت اشعث را «بافنده» معنا کرده‌اند؛ امّا اين معنا با تاريخ و تبار اشعث، سازگار نيست؛ زيرا او و پدرش از بزرگان و رؤساي قبيله بزرگ كِنده در يمن بوده اند؛ حال آن که بافندگي، شغلي پايين دست بوده است. [1] از اين رو، استاد شهيدى، مترجم تواناى نهج البلاغه، احتمال داده است كه «حائک» از ريشه «حَيَکَ» باشد كه به معناى «تبختر و تكبّر» است. اين معنا، هم با شخصيت تاريخى و هم با رفتارهاى نقل‌شده از اشعث، هم‌خوانى دارد. [2]

قال

نمونه ديگر را از افعال برگزيده‌ايم تا نشان دهيم که همساني يک صيغه از دو مادّه، مختصّ اسم نيست. فعل پر کاربرد «قال»، افزون بر معناي «گفتن»، معناي ديگري نيز دارد که کم‌کاربرد است. در گزارش مربوط به حرکت امام حسين عليه السلام به سوي کربلا، هر دو معنا آمده است: فسارَ الحسينُ عليه السلام وأصحابُه فَلمّا نَزَلُوا ثَعلبيَّةَ، وَرَدَ عليه رجلٌ يُقال له: بشرُ بنُ غالبٍ، فقال: يا ابنَ رسولِ اللهِ! أخْبِرني عن قولِ اللهِ عزَّ وجَلَّ: يومَ نَدعُوا كلَّ أناسٍ بِإمامِهِم. قال: «إمامٌ دَعا إلى هُدىً فَأجابُوه إليه، وإمامٌ دَعا إلى ضَلالَةٍ فَأجابُوه إليها، هؤلاء في الجنةِ وهؤلاءِ في النارِ، وهو قولُه عزَّ وجلَّ: فريقٌ في الجنة وَفريقٌ في السعيرِ». ثم سار حتى نَزَلَ العُذيبَ فَقالَ فيها قائلةَ الظهيرةِ. [3] امام حسين عليه السلام و اصحابش حرکت کردند، پس چون در ثعلبيه فرود آمدند، فردي به نام بشر بن غالب، نزد امام آمد و عرض کرد: «اي فرزند رسول


[1] ر.ک: موسوعة الإمام علىّ بن أبي طالب في الكتاب و السنّة و التاريخ، ري شهري، ج 12، ص 53 .

[2] ر.ک: نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدى، ص 454 و 455، تعليقه 3 و 5 بر خطبه 19.

[3] بحار الأنوار، ج 44، ص 313 .

نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى    جلد : 1  صفحه : 183
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست