responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى    جلد : 1  صفحه : 109

أبي سفيان ـ يَذكُرُ التمتعَ بِالعمرةِ إلى الحج. فقال الضحاكُ: لا يَصنَعُ ذلك إلا مُجهلُ أمرِ اللهِ. فقال سعد: بِئسَ ما قُلتَ يا بنَ أخي. فقال الضحاكُ: فإنَّ عمرَ بنَ الخطابِ كان يَنهَى عنها. فقال سعد: قد صَنَعَها رسول الله وصَنَعْناها معَه. [1]

قضاي نماز بيمار

متن مختصر: محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن علي بن حديد، عن مرازم، قال: سألتُ أبا عبد الله عليه السلام عن المريضِ لا يَقدِرُ على الصلاةِ. قال: فقال: كلُّ ما غَلَبَ اللهُ عليهِ فاللهُ أولَى بِالعُذرِ. [2] اگر کسي بخواهد تنها بر پايه اين حديث، حکم دهد، به تعارض با احاديثي دچار خواهد شد که نماز را در حال بيماري نيز بر انسان واجب مي‌دانند؛ اما اگر حديث بعدي را از همين راوي (مُرازم) بيابد، به آساني نتيجه مي‌گيرد که اين حکم، براي قضاي نمازهاي نافله؛ به ويژه نوافل يوميه است که به دليل تأکيد استحباب اداي آنها، به قضاي آنها نيز امر استحبابي شده، ولي اين حکم را از دوش بيماري که بيماري‌اش به درازا کشيده و تعداد نافله‌هاي قضايش فراوان شده، برداشته‌اند. متن تفصيلي: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أبِيهِ عَنِ ابْنِ أبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُرَازِمٍ قَالَ: سَألَ إِسْمَاعِيلُ بْنُ جَابِرٍ أَبَا عَبْدِ اللهِ عليه السلام فَقَالَ: أصْلَحَكَ الله إِنَّ عَلَيَّ نَوَافِلَ كَثِيرَةً فَكَيْفَ أصْنَعُ؟ فَقَالَ اقْضِهَا. فَقَالَ لَهُ: إِنَّهَا أكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ. قَالَ: اقْضِهَا. قُلْتُ: لَا أُحْصِيهَا. قَالَ: تَوَخَّ. قَالَ مُرَازِمٌ: وَكُنْتُ مَرِضْتُ أرْبَعَةَ أشْهُرٍ لَمْ أتَنَفَّلْ فِيهَا؛ قُلْتُ: أصْلَحَكَ الله وَجُعِلْتُ فِدَاكَ مَرِضْتُ أرْبَعَةَ أشْهُرٍ لَمْ أُصَلِّ نَافِلَةً. فَقَالَ: لَيْسَ عَلَيْكَ قَضَاءٌ،


[1] از ابن ابي وقاص در باره متعه پرسيدم. گفت: «آن را انجام داديم، در حالي که اين ـ يعني معاويه ـ در مكّه و کافر بود»؛ البداية و النهاية، ابن كثير، ج‌ 5، ص 153.

[2] محمد بن عبد الله مي‌گفت که شنيده است: سعد بن ابي وقاص و ضحّاک بن قيس، در سالي که معاويه حج گزارد، با هم در باره حج تمتّع گفت ‌و گو مي‌کردند. ضحاک مي‌گويد: آن (يعني متعه حج) را جز کسي که امر خدا را ناديده مي‌گيرد، نمي‌گزارد. سعد مي‌گويد: برادرزاده! بد گفتي. ضحاک مي‌گويد: عمر بن خطاب از آن باز مي‌داشت. سعد پاسخ مي‌دهد: پيامبر خدا آن را انجام داده و ما نيز همراه او انجام داده‌ايم»؛ البداية و النهاية، ج‌ 5، ص 152، ترمذي و نسائي نيز حديث را به نقل از قتيبه از مالک، آورده‌اند.

[3] از امام صادق در باره [تکليف] بيماري پرسيدم که توان نماز خواندن ندارد. فرمود: «هر چه در اختيار بنده نباشد و مغلوب امر الهي باشد، خدا، خود، عذرش را مي‌پذيرد»؛ الکافي، ج‌ 3، ص 412، ح 1.

[4] مُرازم گويد: اسماعيل بن جابر از امام صادق عليه السلام پرسيد: خدا شما را به سامان بدارد! نوافل بسياري بر دوش دارم [که از عهده انجامشان بر نمي‌آيم]، چه کنم؟ امام فرمود: قضاي آنها را بخوان. اسماعيل عرض کرد: بيش از آن است که بتوانم آنها را قضا کنم. امام دوباره فرمود: قضاي آنها را بخوان. اسماعيل عرض کرد: تعداد آنها را نمي‌دانم. امام فرمود: مشغول شو. مرازم [هنگامي که تأکيد امام بر خواندن نافله را مي‌بيند،] مي‌گويد: من چهار ماه بيمار شده بودم و حتي رکعتي نافله نخوانده بودم. به امام صادق عليه السلام گفتم: خدا شما را به صلاح بدارد و مرا فدايتان کند! چهار ماه است که نافله‌اي نخوانده‌ام. امام فرمود: «نيازي نيست آنها را قضا کني؛ [زيرا] فرد سالم با بيمار فرق مي‌کند. هر چه در اختيار بنده نباشد و مغلوب امر الهي باشد، خدا، خود، عذرش را مي‌پذيرد»؛ الکافي، ج‌ 3، ص 451، ح 4.

[5] مانند اين روايت: «علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن حماد، عن حريز، عن محمد بن مسلم قال: قلتُ له رجلٌ مَرِضَ فَتَرَكَ النافلةَ؟ فقال: يا محمدُ ليست بِفريضةٍ، إن قضاها فهو خيرٌ يفعله، وإن لم يفعل فلا شئَ عليه»؛ الکافي ،ج 3، ص 412، ح 5.

نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى    جلد : 1  صفحه : 109
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست