responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 760

ومالك را به جاى او نصب كرده بود دلتنگ بود. چون خبر دلتنگى او به او امام رسيد، در طىّ نامه اى، پس از اعلام خبر شهادت مالك، از فرزند ابوبكر دلجويى كرد وبه او چنين نوشت:

به من گزارش شده است كه از اعزام اشتر به سوى مصر رنجش خاطر پيدا كرده اى، ولى من اين كار را نه به اين جهت انجام داده ام كه تو در انجام مأموريت مسامحه كرده اى. ومن اگر تو را از فرماندارى مصر معزول مى دارم، درعوض والى جايى قرار مى دهم كه اداره آن چندان مؤونه نخواهد وحكومت آنجا براى تو جالبتر باشد. شخصى را كه براى فرمانروايى مصر برگزيده بودم نسبت به ما خيرخواه ونسبت به دشمنان سختگير بود. خدا او را رحمت كند كه دوران زندگى خود را سپرى كرد ومرگ را ملاقات نمود درحالى كه ما از او راضى بوديم. خداوند نيز از او راضى گردد وپاداش او را مضاعف سازد. اكنون بر تو لازم است كه براى پيكار با دشمن، سپاه خود را به بيرون از شهر منتقل كنى ودر آنجا اردو بزنى وبا بصيرت كار را دنبال كنى وبراى جنگ كمر همّت بندى. مردم را به سوى خدا دعوت كن واز او استعانت بجوى كه او در امور مهم تو را كفايت مى كند ودر شدايد تو را يارى مى رساند.[1]

نامه فرزند ابوبكر به امام (عليه السلام)

وقتى نامه امام (عليه السلام) به دست محمّد رسيد، در پاسخ نامه آن حضرت چنين نگاشت:

نامه اميرمؤمنان به دست من رسيدو از محتواى آن آگاه شدم. كسى نسبت به دشمنان اميرمؤمنان سختگيرتر وبر دوستانش مهربانتر از من نيست.من در بيرون شهر اردو زده ام وبه همه مردم امان داده ام، به جز كسانى كه با ما از درِ جنگ درآمده اند وبه دشمنى با ما تظاهر كرده اند.در هرحال، من پيرو اميرمؤمنانم.[2]


[1] الغارات، ج1، ص 268.
[2] همان، ج1، ص 269.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 760
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست