responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 761

اعزام عمروعاص به مصر

معاويه،پس از پايان يافتن نبرد صفين وپيدايش شكاف در ارتش اميرمؤمنان(عليه السلام) به وسيله خوارج، فرصت را غنيمت شمرد وبا اعزام سپاهى به فرماندهى عمروعاص كوشيد تا مصر را از قلمرو حكومت امام (عليه السلام) خارج سازد. او براى اجراى چنين امر خطيرى گروهى ازفرماندهان سپاه رادعوت كرد. كه در آن ميان عمروعاص، حبيب بن مسلمه فهرى، بُسر بن ارطاة عامرى، ضحّاك بن قيس وعبد الرّحمان بن خالد به چشم مى خوردند واز غير قريش نيز افرادى را براى مشورت فرا خواند. آن گاه رو به جمعيت كرد وگفت: مى دانيدچرا شما را احضار كرده ام؟

عمروعاص از راز او پرده برداشت وگفت:تو ما را براى فتح مصر دعوت كرده اى، چه آنجا سرزمين حاصلخيزى است وخراج فراوانى دارد وعزّت تو ويارانت در گرو فتح آنجاست.

معاويه به تصديق عمروعاص برخاست وبه خاطر آورد كه در آغاز همكارى عمروعاص به او وعده داده بود كه اگر بر على پيروز شود مصر را به او ببخشد. در آن مجلس مذاكرات زيادى انجام گرفت وسرانجام تصميم بر اين شد كه نامه هاى فراوانى به مردم مصر، اعمّ از دوست ودشمن، نوشته شود وبه دوستان فرمان ثبات ومقاومت داده شود ودشمنان را به صلح وآرامش دعوت يا به نبرد تهديد كنند. ازاين رو، معاويه نامه اى به دو نفر از مخالفان على (عليه السلام) به نامهاى مسلمه ومعاويه كِندى نوشت وسپس عمروعاص را در رأس سپاه انبوهى به مصر اعزام كرد. هنگامى كه عمرو به مرزهاى مصر رسيد هواداران عثمان اطراف او را گرفتند وبه او پيوستند وعمروعاص از آن نقطه به استاندار مصر نامه اى نوشت ودر آن چنين آورد:«من ميل ندارم با تو درگير شوم وخونت را بريزم. مردم مصر بر مخالفت با تو اتّفاق نظر دارند واز پيروى تو پشيمان شده اند».

عمروعاص اين نامه را به همراه نامه اى كه معاويه به محمّد نوشته بود براى او

نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 761
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست