responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 76

مى گوييم. تو در ظلّ عنايات پروردگار خود جهاد كن، ما نيز در ركاب تو نبرد مى كنيم.

طبرى مى نويسد:هنگامى كه مقداد برخاست سخن بگويد چهره پيامبر از خشم (نسبت به سخنان دو نفر گذشته) برافروخته بود، ولى وقتى سخنان مقداد با نويد كمك به پايان رسيد چهره آن حضرت باز شد.[1]

سعد معاذ نيز برخاست وگفت:

هرگاه شما گام در اين دريا [اشاره به بحر احمر] نهيد ما نيز پشت سرتان گام در آن مى گذاريم. به هر نقطه اى كه مصلحت مى دانيد ما را سوق دهيد.

در اين موقع آثار سرور وخرسندى در چهره پيامبر آشكار شد وبه عنوان نويد به آنان گفت:من كشتارگاه قريش را مى نگرم.سپس سپاه اسلام به فرماندهى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به راه افتاد ودر نزديكى آبهاى بدر موضع گرفت.

كتمان حقيقت

گروهى از تاريخ نويسان، مانند طبرى ومقريزى، كوشيده اند كه چهره حقيقت را با پرده تعصب بپوشانند وحاضر نشده اند متن گفتگوى شيخين را با پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) به نحوى كه واقدى در مغازى خود آورده است نقل كنند،بلكه مى گويند: ابوبكر برخاست ونيكو سخن گفت وهمچنين عمر برخاست ونيكو حرف زد!

ولى بايد از اين دو نويسنده نامى تاريخ پرسيد كه هرگاه آنان در آن شورا نيكو سخن گفته اند چرا از نقل متن سخنان آنان سر باز مى زنند، در صورتى كه مذاكره مقداد وسعد را با تمام جزئيات نقل مى كنند؟ اگر آنان نيكو سخن گفتند چرا چهره پيامبر از سخنان آنان در هم شد، چنانكه طبرى خود به آن تصريح مى كند؟

اكنون وقت آن رسيده است كه موقعيت حضرت على (عليه السلام) را در اين نبرد بررسى كنيم.


[1] تاريخ طبرى، ج2، ص 140، به نقل از عبد اللّهبن مسعود.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 76
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست