responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 77

صفوف حق وباطل در برابر هم

صف آرايى مسلمانان ودلاوران قريش آغاز شد وچند حادثه كوچك آتش جنگ را شعله ور كرد.در آغاز، نبردهاى تن به تن در گرفت. سه نفر به نامهاى عُتبه پدرِ هند(همسر ابوسفيان) وبرادر بزرگ او شيبه ووليد فرزند عتبه غرش كنان به وسط ميدان آمده وهماورد طلبيدند. نخست سه نفر از دلاوران انصار براى نبرد با آنان وارد ميدان شدند وخود را معرفى كردند، امّا دلاوران مكّه از جنگ با آنان خوددارى كردند وفرياد زدند:«يا مُحَمَّدُ أَخْرِجْ إِلَيْنا أَكْفاءَنا مِنْ قَوْمِنا» يعنى افرادى كه از اقوام ما وهمشأن ما باشند براى جنگ با ما بفرست. رسول خدا به عبيدة بن حارث بن عبد المطّلب وحمزه و على (عليه السلام) دستور داد برخيزند وپاسخ دشمن را بدهند. سه افسر عاليقدر اسلام با صورتهاى پوشيده روانه رزمگاه شدند. هر سه دلاور خود را معرفى كردند وعتبه هر سه را براى مبارزه پذيرفت وگفت: همگى همشأن ما هستيد.

در اينجا برخى ازمورّخان، مانند واقدى، مى نويسند:

هنگامى كه سه جوان از دلاوران انصار آماده رفتن به ميدان شدند خود پيامبر آنان را از مبارزه باز داشت ونخواست كه در نخستين نبرد اسلام انصار شركت كنند وضمناً به همه افراد رسانيد كه آيين توحيد در نظر وى به قدرى ارجمند است كه حاضر شده است عزيزترين ونزديكترين افراد خود را در اين جنگ شركت دهد. از اين حيث رو كرد به بنى هاشم وگفت: برخيزيد وبا باطل نبرد كنيد; آنان مى خواهند نور خدا را خاموش سازند.[1]

برخى مى گويند در اين نبرد هر يك از رزمندگان در پىِ هماورد همسال خود رفت. جوانترين آنان على (عليه السلام) با وليد دايىِ معاويه، متوسطِ آنان، حمزه، با عتبه جدّ مادرىِ معاويه، وعبيده كه پيرترينِ آنان بود با شيبه شروع به نبرد كردند. ولى ابن هشام مى گويد كه شبيه هماورد حمزه وعتبه طرف نبرد عبيده بوده است.[2] اكنون


[1] مغازى واقدى، ج1، ص 62.
[2] سيره ابن هشام، ج1، ص 625.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 77
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست