responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 753

ميان مردم مصر بپاخاست وسخنرانى كردوآن گاه نامه امام (عليه السلام) را براى آنان خواند.

محمّد بن ابى بكر از مصر نامه اى به حضور امام (عليه السلام) نوشت ودر آن از حلال وحرام وسنّتهاى اسلام پرسيد واز آن حضرت درخواست راهنمايى كرد. وى در نامه خود به امام (عليه السلام) چنين نوشت:

به بنده خدا اميرمؤمنان از محمّد فرزند ابى بكر. درود بر تو. خدايى را كه جز او خدايى نيست سپاسگزارم. اگر اميرمؤمنان مصلحت ببيند براى ما نامه اى بنويسد كه در آن واجبات ما را روشن سازد واحكامى از قضاى اسلام را كه افرادى چون من بدان مبتلا هستند در آن بياورد. خدا بر پاداش اميرمؤمنان بيفزايد.

امام (عليه السلام) در پاسخ نامه او پيرامون مسائل مربوط به قضا، احكام وضو، مواقيت نماز، امر به معروف ونهى از منكر، صوم واعتكاف مطالبى را نوشت وسپس، به عنوان نصيحت، در باره مرگ وحساب وخصوصيّات بهشت ودوزخ مسائلى را يادآور شد.

مؤلف الغارات متن كامل نامه آن حضرت را در كتاب خود آورده است.[1]

ابواسحاق ثقى مى نويسد:

چون نامه امام به دست محمّد بن ابى بكر رسيد پيوسته به آن مى نگريست وطبق آن داورى مى كرد. آن گاه كه محمّد در حمله عمروعاص به مصر مغلوب وكشته شد، نامه ها به دست عمروعاص افتاد واو همه را جمع كرد وبراى معاويه فرستاد. در ميان نامه ها اين نامه توجّه معاويه را جلب كرد و با دقّت بيشترى در آن نگريست. وليد بن عقبه اعجاب معاويه را مشاهده كرد وگفت: فرمان بده كه اين نامه را بسوزانند.معاويه گفت:آرام باش. تو در اين باره نبايد اظهار نظر كنى. فرزند


[1] الغارات، ج1، صص250ـ 224.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 753
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست