responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 754

عقبه در پاسخ معاويه گفت: تو حق رأى ندارى! آيا صحيح است كه مردم بفهمند كه احاديث ابوتراب نزد توست وتو از آنها درس مى گيرى وقضاوت مى كنى؟اگر چنين است چرا با على مى جنگى؟معاويه گفت: واى بر تو، به من فرمان مى دهى كه چنين گنجينه دانشى را بسوزانم؟به خدا سوگند كه دانشى جامع تر واستوارتر وروشنتر از آن نشنيده ام. وليد سخن پيشين خود را تكرار كرد وگفت:اگر از دانش وداورى على درشگفتى چرا با او نبرد مى كنى؟معاويه در پاسخ وى گفت: اگر ابوتراب عثمان را نمى كشت ودر مسند فتوا مى نشست ما از او علم مى آموختيم. آن گاه قدرى سكوت كرد وبه اطرافيان خود نگريست وگفت: ما هرگز نمى گوييم كه اينها نامه هاى على است. ما مى گوييم اين نامه هاى ابوبكر صدّيق بوده كه به فرزندش محمّد به وراثت رسيده است وما نيز بر طبق آن داورى مى كنيم وفتوا مى دهيم. بارى، نامه هاى امام پيوسته در گنجينه هاى بنى اميّه بود تا عمر بن عبدالعزيز زمام كار را به دست گرفت واعلام كرد كه اين نامه ها احاديث على بن ابى طالب است.

وقتى على (عليه السلام)، پس از فتح مصر وكشته شدن محمّد، آگاه شد كه اين نامه به دست معاويه افتاده است بسيار بر آن افسوس خورد. عبد اللّه بن سلمه مى گويد: امام (عليه السلام) با ما نماز گزاردوپس از فراغت از نماز در سيماى او آثار تأثّر را مشاهده كرديم. او شعرى مى خواند كه مضمون آن تأسّف بر گذشته بود. از امام پرسيديم:مقصود شما چيست؟گفت:محمّد بن ابى بكر را براى اداره امور مصر گماردم. او به من نامه نوشت كه از سنّت پيامبر اطلاع فراوانى ندارد. براى او نامه اى نوشتم ودر آن سنّتهاى رسول خدا را تشريح كردم، ولى او كشته شد ونامه به دست دشمن افتاد.

استاندار على(عليه السلام) وافراد بى طرف

در زمان استاندار معزول مصر، محمّد بن قيس، گروهى از حكومت وى

نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 754
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست