responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 674

به رعايت حق وعدالت توصيه كرد وچون آن اشعار را بر ابوموسى خواندند گفت:از خدا مى خواهم كه افق روشن گردد وطبق رضاى خدا انجام وظيفه كنم.[1]

گفتگوى احنف با ابوموسى

آخرين فردى كه با ابوموسى وداع كرد احنف بود.وى دست ابوموسى را گرفت وبه او چنين گفت:عظمت كار را درك كن وبدان كه كار ادامه دارد. اگر عراق را ضايع كنى ديگر عراقى نيست.از مخالفت خدا بپرهيز كه خدا دنيا وآخرت را براى تو جمع مى كند.اگر فردا با عمروعاص روبه رو شدى، تو ابتدا به سلام مكن، هرچند سبقت بر سلام سنّت است ولى او شايسته اين كار نيست.دست در دست او مگذار، زيرا دست تو امانت امّت است.مبادا تورا در صدر مجلس بنشاند، كه اين كار خدعه وفريب است. از اينكه با تو در اطاق تنها سخن بگويد بپرهيز، زيرا ممكن است در آنجا گروهى را، به عنوان شهود، مخفى سازد تا بر ضدّ تو گواهى دهند.

آن گاه احنف براى آزمودن اخلاص ابوموسى نسبت به امام (عليه السلام) به او چنين پيشنهاد كرد:

اگر با عمرو در باره امام به توافق نرسيدى به او پيشنهاد كن كه عراقيان مى توانند از قريشيانِ ساكن شام كسى را به عنوان خليفه برگزينند واگر اين را نپذيرفتند پيشنهاد ديگرى كن وآن اينكه شاميان مى توانند از قريشيان ساكن عراق فردى را به عنوان خليفه انتخاب كنند.[2] ابوموسى در برابر اين سخن را كه به معنى عزل امام (عليه السلام) از خلافت وتعيين خليفه ديگر بود، شنيد ولى واكنشى نشان نداد.


[1] وقعه صفّين، ص 534; شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج2، ص 247.
[2] الامامة والسياسة، ج1، ص 116; وقعه صفّين، ص 536; شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج2، ص 249.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 674
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست