responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 632

ميدان نبرد نيز حيله گر بود. وقتى با امام (عليه السلام) مواجه شد آن حضرت به او مهلت نداد وبا فشار نيزه او را نقش زمين كرد. عمرو كه از جوانمردى امام آگاه بود فوراً با كشف عورت خود، امام را از تعقيب خود منصرف كرد وامام چشم خود را فرو بست و از او روى برگرداند.[1]

رويارويى عمروعاص با مالك

رشادت مالك در ميدان نبرد خواب از ديدگان معاويه ربوده بود.لذا، به مروان بن حكم دستور داد كه به كمك گروهى به حيات مالك خاتمه دهد. ولى مروان اين مسئوليت را نپذيرفت وگفت:نزديكترين فرد به تو عمروعاص است كه حكومت مصر را به او وعده كرده اى. چه بهتر كه اين مسئوليت را بر دوش او بگذارى.او رازدار توست، نه من; او را مورد عطاى خود قرار داده ومرا در جرگه محرومان وارد كرده اى. معاويه، از روى ناچارى، به عمروعاص مأموريت داد كه با گروهى به نبردمالك بپردازد، زيرا تدابير جنگى وشجاعت بى همتاى او صفوف شاميان را درهم كوبيده بود.

عمرو، كه از سخنان مروان آگاه بود، به ناچار مأموريت را پذيرفت، امّا مگس كجا وعرصه سيمرغ كجا؟ عمروعاص به هنگام روبه رو شدن با اشتر لرزه بر اندامش افتاد، امّا ننگ فرار از ميدان را نيز نپذيرفت. رجز خوانى هر دو طرف به پايان رسيد وبه يكديگر حمله بردند. عمرو به هنگام حمله اشتر خود را عقب كشيد ونيزه مالك خراشى در چهره او پديد آورد. عمرو، از ترس جان، زخم صورت را بهانه كرد وبا يك دست عنان اسب وبا دست ديگر صورت خود را گرفت وبا سرعت به سوى سپاه شام گريخت. فرار او از ميدان نبرد سبب اعتراض سربازان به معاويه شد كه چرا چنين فرد ترسو وبى عرضه اى را بر آنها امير كرده است.[2]


[1] وقعه صفّين،ص 423;شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد،ج6، ص 313; اعيان الشيعه، ج1،ص 501.
[2] وقعه صفّين، صص 441ـ 440; شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج8، ص 79.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 632
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست