responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 606

2ـ دو تيره از قبيه ازد رو در روى يك ديگر قرار گرفتند. يكى ازسران دو قبيله گفت: از بلاهاى بزرگ اين است كه دو تيره از يك قبيله رودر روى هم قرار گرفته اند وبه خدا سوگند، ما با اين جنگ جز اينكه به دست خود دستها وپاهاى خويش را قطع كنيم كارى صورت نمى دهيم.اگر اين كار را نكنيم پيشوا وقبيله خود را كمك نكرده ايم واگر انجام بدهيم عزّت خود را بر باد داده وآتش زندگى خود را خاموش ساخته ايم.[1]

3ـ مبارزى از شاميان گام به ميدان نهاد ومبارز طلبيد. مردى از عراق به ميدان او آمد وضربات شديد ميان آن دو رد وبدل شد. سرانجام عراقى دست بر گردن شامى افكند و او را محكم بر زمين كوبيد وبه روى سينه اونشست.وقتى كلاهخود ونقاب را از چهره شامى كنار زد ناگهان ديد كه برادرتنى اوست! او از ياران امام (عليه السلام)درخواست كرد كه امام تكليف او را روشن ساز د و امام (عليه السلام) دستور داد كه وى را رها سازد و او چنين كرد.مع الوصف، آن فرد مجدداً به سپاه معاويه پيوست.[2]

4ـ مردى از سپاه معاويه به نام سويد گام به ميدان نهاد ومبارز طلبيد.رزمنده اى از سپاه امام (عليه السلام) به نام قيس به ميدان او آمد. وقتى به هم رسيدند يكديگر را شناختند وهر كدام ديگرى را به پيشواى خود دعوت كرد. مرد عراقى مراتب ايمان خود را به امام (عليه السلام) به پسر عموى خود بيان كرد وگفت: به خدايى كه جز او خدايى نيست، اگر بتوانم با اين شمشير آنچنان بر اين خيمه سفيد(=خيمه معاويه) مى زنم كه اثرى از صاحب آن نماند.[3]


[1] وقعه صفّين، ص 262; تاريخ طبرى، ج3، جزء 6، 15; شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج5، ص 209.
[2] وقعه صفّين، ص 272; شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج5، ص 215.
[3] وقعه صفّين، ص 268;شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج5، ص 213.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 606
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست