responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 512

محاكمه جرير در نزد امام(عليه السلام)

جرير، پس از آن همه معطّلى، با نوميدى به سوى اما م(عليه السلام) بازگشت.مالك اشتر او را در محضر امام به محاكمه كشيد وسخنان تندى ميان آنان رد وبدل شد كه برخى را مى آوريم.

مالك: اماما، اگر مرا به جاى او مى فرستادى كار را به صورت صحيح انجام مى دادم. اين مرد هر نوع باب اميد را به روى ما بست. خاندان اميّه در گذشته با گماردن او بر استاندارى همدان دين او را خريده اند. او شايسته نيست كه بر روى زمين راه برود. اكنون كه از شام بازگشته ما را به قدرت آنان مى ترساند. اگر امام اجازه بفرمايد او وهمفكران او را زندانى كنم تا جريان روشن گردد وستمگران نابود شوند.

جرير: اى كاش به جاى من، تو مى رفتى ودر آن صورت بازگشتى نداشتى،زيرا عمرو عاص يا ذى الكلاع وحوشب ذى ظلم تو را مى كشتند، چه تو را از قاتلان عثمان مى پندارند.

اشتر:اگر مى رفتم پاسخ آنان مرا ناتوان نمى كرد.من معاويه را به راهى دعوت مى كردم وبه او مجال تفكّر نمى دادم.

جرير:هم اكنون راه باز است; برو.

مالك:حالا كه كار از كار گذشته وجريان به نفع معاويه تمام شده است؟[1]

شكى نيست كه منطق اشتر از قوّت برخوردار بود وجرير در مقابل انتقاد منطقى او پاسخ درستى نداشت. شايسته يك چنين ديپلمات شكست خورده اى اين بود كه به تقصير يا قصور خود اعتراف كند ودرخواست پوزش نمايد، ولى او در مقابل انتقاد مالك مقاومت به خرج داد وكم كم از امام (عليه السلام) فاصله گرفت وبه سرزمين


[1] وقعه صفّين، ص 60; شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج3، صص 115ـ 114.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 512
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست