responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 451

سرنوشت طلحه وزبير

تاريخنگاران برآنند كه طلحه به دست مروان بن حكم از پاى در آمد. توضيح آنكه وقتى طلحه سپاهيان را در هزيمت وخود را در معرض هلاك ديد، راه فرار را برگزيد. در اين هنگام چشم مروان بر او افتاد وبه خاطرش آمد كه وى عامل مؤثّر در قتل عثمان بوده است. لذا با پرتاب تيرى او را از پاى در آورد. طلحه احساس كرد كه اين تير از اردوگاه خودش به سوى او پرتاب شد. پس، به غلام خود دستور داد كه وى را فوراً از آن نقطه به جاى ديگر منتقل سازد. غلام طلحه سرانجام او را به خرابه اى از خرابه هاى متعلّق به «بنى سعد» منتقل كرد. طلحه، در حالى كه خون از سياهرگ او مى ريخت، گفت:خون هيچ بزرگى مثل من لوث نشد. اين را گفت وجان سپرد.

قتل زبير

زبير، دوّمين آتش افروز نبرد جمل، وقتى احساس شكست كرد، تصميم به فرار به سوى مدينه گرفت، آن هم از ميان قبيله «احنف بن قيس» كه به نفع امام (عليه السلام)از شركت در نبرد خوددارى كرده بود. رئيس قبيله از كار ناجوانمردانه زبير سخت خشمگين شد، زيرا وى، بر خلاف اصول انسانى، مردم را فداى خودخواهى خود كرده بود واكنون مى خواست از ميدان بگريزد.

يك نفر از ياران احنف به نام عمرو بن جرموز تصميم گرفت كه انتقام خونهاى ريخته شده را از زبير بگيرد. پس او را تعقيب كرد ووقتى زبير در نيمه راه براى نماز ايستاد از پشتِ سر بر او حمله كرد واو را كشت واسب وانگشتر وسلاح او را ضبط كرد وجوانى را كه همراه او بود به حال خود واگذاشت وآن جوان زبير را در «وادى السّباع» به خاك سپرد.[1]


[1] الجمل، ص 204; تاريخ ابن اثير، ج3، ص 244ـ 243.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 451
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست