responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 435

بالحِجازِ وَأَنْكَرتَنِي بِالْعِراقِ.فَما عَدا مِمّا بَدا؟» [1]

با طلحه ملاقات مكن، زيرا اگر ملاقاتش كنى او را چون گاوى خواهى يافت كه شاخهايش به دور گوشهايش پيچيده باشد. او بر مركب سركش سوار مى شود ومى گويد رام وهموار است! بلكه با زبير ملاقات كن كه نرمتر است وبه او بگو كه پسر دايى تو مى گويد:مرا در حجاز شناختى ودر عراق انكار كردى. چه چيز تو را از شناخت نخست بازداشت؟

اعزام قعقاع بن عمرو

قعقاع بن عمرو، صحابى معروف رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)، در كوفه سكونت داشت ودر ميان قبيله خود از احترام خاصى برخوردار بود. او به دستور امام (عليه السلام) مأمور شد كه با سران ناكثين ملاقات كند.متن مذاكره او را با سران، طبرى در تاريخ خود وجزرى در «كامل» آورده اند. او با منطق خاصّى توانست در فكر ناكثان تصرّف كند وآنان را براى صلح با امام (عليه السلام) آماده سازد. وقتى به سوى على (عليه السلام)بازگشت واو را از نتيجه مذاكره آگاه ساخت، امام (عليه السلام) از نرمش آنان متعجّب شد.[2]

در اين هنگام گروهى از مردم بصره به اردوگاه امام (عليه السلام) آمدند تا از نظر آن حضرت وبرادران كوفى خود كه به امام پيوسته بودند آگاه شوند. پس از بازگشت آنان به بصره، امام (عليه السلام) در ميان سربازان خود به سخنرانى پرداخت وسپس از آن منطقه حركت كرد ودر محلّى به نام «زاويه» فرود آمد. طلحه وزبير وعايشه نيز از جايگاه خود حركت كردند ودر منطقه اى كه بعدها محلّ قصر عبيد اللّه بن زياد شد فرود آمدند و رو در روى سپاه امام (عليه السلام) قرار گرفتند.

آرامش بر هر دو لشكر حاكم بود. امام (عليه السلام) افرادى را اعزام مى كرد تا مسئله ياغيان را از طريق مذاكره حل كند.حتى پيام فرستاد كه اگر بر قولى كه به


[1] نهج البلاغه، خطبه 31.
[2] تاريخ كامل ابن اثير، ج3، ص 229.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 435
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست