responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 436

قعقاع داده اند باقى هستند به تبادل افكار بپردازند. ولى قرائن نشان مى داد كه مشكل از طريق مذاكرات سياسى حل نخواهد شد وبراى رفع فتنه بايد از سلاح بهره گرفت.

سياست امام (عليه السلام) در كاستن از نيروى دشمن

احنف بن مالك علاوه بر آنكه رئيس قبيله خود بود در قبايل مجاوز نيز نفوذ كلام داشت. به هنگام محاصره خانه عثمان در مدينه بود ودر آن ايّام از طلحه و زبير پرسيده بود كه پس از عثمان با چه كسى بايد بيعت كرد و هر دو نفر امام (عليه السلام) را تعيين كرده بودند. وقتى احنف از سفر حج بازگشت وعثمان را كشته ديد با امام (عليه السلام)بيعت كرد وبه بصره بازگشت. وهنگامى كه از پيمان شكستن طلحه وزبير آگاه شد در شگفت ماند. وقتى از طرف عايشه دعوت شد كه آنان را يارى كند درخواستشان را رد كرد وگفت: من به تصويب آن دو نفر با على بيعت كرده ام وهرگز با پسر عمّ پيامبر وارد نبرد نمى شوم، ولى جانب بى طرفى را مى گيرم. از اين رو، به حضور امام (عليه السلام)رسيد وگفت: قبيله من مى گويند كه اگر على پيروز شود مردان را مى كشد وزنان را به اسارت مى گيرد.امام (عليه السلام)در پاسخ او گفت:«از مثلِ من نبايد ترسيد. اين كار در باره كسانى رواست كه پشت به اسلام كنند وكفر ورزند، در حالى كه اين گروه مسلمانند» احنف با شنيدن اين جمله رو به امام (عليه السلام) كرد وگفت: يكى از دو كار را برگزين. يا در ركاب تو نبرد كنم يا شرّ ده هزار شمشير زن را از تو برطرف سازم. امام (عليه السلام)فرمود: چه بهتر كه به وعده بى طرفى كه داده اى عمل كنى. احنف در پرتو نفوذى كه در قبيله خود وقبايل مجاور داشت، همگان را از شركت در نبرد بازداشت.وقتى على (عليه السلام)پيروز شد، همه آنان از در بيعت با آن حضرت وارد شدند وبه او پيوستند.

امام (عليه السلام) با طلحه وزبير ملاقات مى كند

در جمادى الثانى سال 36 هجرى، امام (عليه السلام) در ميان دو لشگر با سران

نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 436
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست