responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 414

دريدى وحرمت خود راازميان بردى. اگر با اختيار خود آمده اى از همين جا باز گرد واگر به اِكراه آمده اى از ما كمك بگير.

جوانى ديگر از همان قبيله رو به زبير وطلحه كرد وگفت:

امّا تو اى زبير، حوارى پيامبر به شمار مى روى وتو اى طلحه، با دست خود رسول خدا را از آسيب حفظ كردى. مادرتان را همراه مى بينم. آيا زنان خود را نيز همراه آورده ايد؟گفتند: نه.گفت:من در اين لحظه از شما جدا مى شوم.

سپس اشعارى سرود كه نخستين بيت آن اين است:

صَنْتُمْ حَلائِلَكُمْ وَ قُدْتُمْ أُمَّكُمْ *** هـذا لَعَـمْرُكَ قِـلَّةُ الاِنْصـافِ

همسران خود را در پشت پرده نشانده ايد ولى مادر خود را سوق داده ايد، سوگند به جان تو اين نشانه كمى انصاف است.[1]

در اين هنگام حُكيم بن جبله عبدى با ياران خود به كمك استاندار امام (عليه السلام) قيام كرد ونبرد شديدى ميان او وطرفداران طلحه وزبير در گرفت.عايشه براى جداسازى هر دو گروه دستور داد كه از آن نقطه برخيزند وبه سوى قبرستان «بنى مازن» حركت كنند. وقتى به آن نقطه رسيدند تاريكى شب در ميان دو گروه فاصله انداخت واستاندار نيز به شهر بازگشت.

ياران عايشه شبانه د رمحلّى به نام «دار الرّزق» گرد آمدند وخود را آماده نبرد ساختند. فرداى آن روز حكيم بن جبله بر آنها حمله برد ونبرد خونينى ميان طرفين رخ داد وتعدادى از هر دو گروه كشته وزخمى شدند.

صلح موقت ميان دو گروه

تا اينجا تاريخ نگاران وقايع را متّفقاً به نحوى كه ياد آور شديم نوشته اند. سخن در وقايع بعدى است كه چگونه اين دو گروه به توافق رسيدند كه دست از نبرد بردارند ومنتظر حادثه ديگر شوند. در اينجا طبرى، وبه پيروى از او جزرى در «كامل»، مطلب را به دو صورت نوشته اند. به نظر مى رسد كه صورت دوّم قريب به واقع باشد، ولى ما هر دو صورت را مى نگاريم.


[1] تاريخ طبرى، ج3، ص 482; الكامل ابن اثير، ج3، صص214ـ 213.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 414
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست