responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 159

امير مؤمنان (عليه السلام) در بازستاندن حقّ خويش تنها به اندرز وتذكر اكتفا نكرد، بلكه بنا به نوشته بسيارى از تاريخنويسان در برخى از شبها همراه دخت گرامى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) ونور ديدگان خود حسنين (عليهما السلام) با سران انصار ملاقات كرد تا خلافت را به مسير واقعى خود باز گرداند.ولى متأسفانه از آنان پاسخ مساعدى دريافت نكرد، چه عذر مى آوردند كه اگر حضرت على پيش از ديگران به فكر خلافت افتاده، از ما تقاضاى بيعت مى كرد ما هرگز او را رها نكرده، با ديگرى بيعت نمى كرديم.

امير مؤمنان در پاسخ آنان مى گفت:آيا صحيح بود كه من جسد پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را در گوشه خانه ترك كنم وبه فكر خلافت واخذ بيعت باشم؟ دخت گرامى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در تأييد سخنان حضرت على (عليه السلام) مى فرمود:على به وظيفه خود از ديگران آشناتر است. حساب اين گروه كه على را از حقّ خويش بازداشته اند با خداست.[1]

اين نخستين كار امام (عليه السلام) در برابر گروه متجاوز بود تا بتواند از طريق تذكر واستمداد از بزرگان انصار، حقّ خود را از متجاوزان بازستاند. ولى، به شهادت تاريخ، امام (عليه السلام) از اين راه نتيجه اى نگرفت وحقّ او پايمال شد. اكنون بايد پرسيد كه در چنان موقعيت خطير ووضع حساس، وظيفه امام چه بود.آيا وظيفه او تنها نظاره كردن وساكت ماندن بود يا قيام ونهضت؟

براى امام (عليه السلام) بيش از يك راه وجود نداشت

اندرز وياد آوريهاى امير مؤمنان (عليه السلام) در مسجد پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) ودر حضور گروهى از مهاجرين وانصار، حقيقت را روشن ساخت وحجّت را بر همه مسلمانان تمام كرد.امّا خليفه وهمفكران او بر قبضه كردن دستگاه خلافت اصرار ورزيدند ودر


[1] الإمامة والسياسة، ج1، ص 12 وشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج2، ص 47، نقل از نامه معاويه.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 159
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست