نام کتاب : جبر و اختيار نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 99
مى آورد، در حالى كه علم الهى نسبت به معلومات خود (پديده هاى خارجى) جنبه فعلى داشته و به اصطلاح در عداد علل و اسباب آنها مى باشد و چنين علمى به حكم اين كه در رديف علل پديده ها است نمى تواند تابع، و معلوم آن متبوع علم باشد.
نكته اينكه علم خدا در عداد علل اشياء است اين است كه علم خدا به اشياء، عين ذات او است و جدا از ذات او نمى باشد و ذات خدا علت پديده ها و پديد آورنده جهان و آنچه كه در آن است مى باشد يك چنين علم كه در شمار علل اشياء قرار مى گيرد نه تنها تقدّم رتبى و حقيقى بر پديده ها دارد، بلكه سازنده پديده ها و پديد آرنده آنها است و در اين صورت چگونه مى تواند علم تابع و معلوم متبوع آن باشد؟
اساس پاسخ را خلط ميان دو نوع علم (فعلى و انفعالى) تشكيل مى دهد و در حالى كه قسم دوم درباره خدا متصوّر نيست و هرگز علم فعلى نمى تواند حتّى در مقام حكايت و تطبيق و سنجش، رنگ فرعى به خود بگيرد.
پاسخ سوم از مير سيد شريف
در اينجا سيد شريف به مسئله فعلى بودن علم الهى توجه پيدا كرده ولى سببيت و مؤثر بودن آن را در همه جا نپذيرفته و قائل به تفصيل شده است و آن اين كه علم هر فاعلى(حتّى خدا) نسبت به افعال خويش جنبه فعلى دارد، و در عداد علت آن است امّا علم فاعل به افعال ديگران فاقد چنين ويژگى است.
وى در اين مورد چنين مى گويد:«علم از اين جهت كه علم است و از معلوم حكايت مى كند، اقتضاى وجود آن را نداشته و در تحقق آن مؤثر نيست،
نام کتاب : جبر و اختيار نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 99