ولى چيزى نگذشت كه اين فكر به خاطرم خطور كرد كه از كجا معلوم، من سالهاى زيادى زنده نمانم؟ افرادى مثل من بودند و سالها عمر كردند، انسان تا زنده است زندگى آبرومند مىخواهد و بايد براى خود و خانوادهاش تلاش كند، برخاستم و بيل را گرفتم و مشغول كار شدم. «1» آرزوهاى كاذب و صادق آرزو بر دو قسم است «آرزوهاى كاذب»، كه همچون سراب در بيابان زندگى ظاهر مىشود و تشنهكامان را به دنبال خود مىكشاند و هر لحظه تشنهتر مىسازد تا از شدت تشنگى هلاك شوند، و «آرزوهاى صادق» و مثبت و سازنده كه همچون آب حيات، گلستان وجود آدمى را سيراب و پرثمر مىسازد و انسان هر چه براى رسيدن به آن زحمت مىكشد، نشاط و معنويت بيشترى مىيابد. اين همان چيزى است كه در قرآن مجيد به آن اشاره شده است: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَواباً وَخَيْرٌ أَمَلًا. (كهف: 46)؛ مال و فرزندان، زيور حيات دنيا هستند و باقيات الصالحات (ارزشهاى پايدار و شايسته) نزد پروردگارت ثوابش بهتر و اميد بخشتر است.» «2» ترس يكى از فلسفههاى تمرينها و مانورهاى نظامى زدودن آثار ترس از دلهاى سربازان و افسران و فرماندهان است. در كلمات قصار اميرمؤمنان (ع) اين معنى به صورت زيبايى بيان شده است. ايشان مىفرمايند: «هنگامى كه از چيزى مىترسى خود را در آن بيفكن كه آن ترس، از خود آن چيز سختتر و وحشتناكتر است»! مرحوم علامه خويى در شرح نهجالبلاغه خود در شرح اين جمله مىگويد: مكتشفان و محققان جهان با عمل به اين دستور به افتخارات بزرگى نايل شدند. آنها درون جنگلها و صحراهاى آفريقا و بيابانهاى پراكنده وارد شدند و به سير درياها پرداختند، و به