نام کتاب : آسيب شناسى خانواده نویسنده : ویسی، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 36
علاوه بر آن تمسخر و استهزاء، محبّت و
صميميت را از بين مىبرد و كينه و دشمنى را جايگزين آن مىكند. امام صادق (ع) در
اين باره مىفرمايد:
كسى كه مردم را به مسخره مىگيرد، هرگز
به راستى و مودت و دوستى آنها اميد نداشته باشد.[1]
3. ملامت و سرزنش
«ملامت»، «شماتت» و «تحقير» هر سه به
معناى سرزنش كردن است و در اصطلاح عبارت است از اين كه فرد را به جهت عدم موفقيت،
يا انجام كار بد و يا داشتن عيب و نقص، سرزنش كنيم.[2]
مجموعۀ روايتهايى كه در اين باره آمده است، بر حرمت اين رذيله اخلاقى دلالت مىكند
كه بايد از حوزۀ رفتارى همۀ مردم به ويژه خانوادهها خارج گردد. زيرا كه اين آسيب اخلاقى پيامدهاى
ناگوارى دارد كه مىتواند به خانوادهها آسيبها و خسارات جبران ناپذيرى وارد
نمايد. از جمله آنها، تحقير و خرد شدن شخصيت، شرمندگى و كينهورزى و ايجاد نفرت
نسبت به سرزنش كننده مىباشد.
شهيد مطهرى در اين باره مىگويد:
در بسيارى از موارد، ملامت زياد، بيشتر
نفرت ايجاد مىكند؛ مثلاً خيلى افراد در تربيت فرزندان اين اشتباه را مرتكب مىشوند؛
دائماً بچه را ملامت مىكنند و سركوفت مىزنند، اى خاك بر سرت! فلان بچه هم، هم سن
تو است، ببين چطور پيش رفته، تو خيلى بى عرضه و نالايق هستى، من كه ديگر به تو
اميدى ندارم. خيال مىكنند با اين ملامتها غيرت بچه تحريك مىشود، در صورتى كه در
اين موارد، اگر ملامت از حدش بگذرد، عكس العمل خلاف ايجاد مىكند. روح او حالت
انقباض و فرار پيدا مىكند و او از نظر روحى بيمار مىشود و دنبال آن كار هم محال
است كه برود.[3]
4. ناسزاگويى
«فحش» در لغت عبارت است از سخنان و
افعال زشت،[4]
و در اصطلاح، تعبير كردن با