نام کتاب : آسيب شناسى خانواده نویسنده : ویسی، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 37
صراحت و بىپرده از امورى زشت و قبيح و
راندن آن الفاظ بر زبان است[1]
و به بيانى سادهتر فحش يعنى بد و بيراه گفتن و نسبتهاى ناروا به ديگران دادن.
ناسزاگويى و فحاشى در خانواده به عنوان
رفتارى ناشايست موجب نارضايتى، اختلافات و ناراحتىهاى عميق زن و شوهر مىشود. علاوه
بر اينكه اين عمل از شخصيت اجتماعى انسان كاسته، محبت و صميميت او را با ديگران از
بين مىبرد.
شخص ناسزاگو در خانواده به عنوان فردى
نامتعادل شناخته مىشود كه مىخواهد همۀ مشكلات را با زبان درشت
خود حل كند. چنين فردى به جهت بى احترامى مكرر به افراد خانواده حرمت خويش را نيز
ضايع خواهد كرد. امير مؤمنان على (ع) مىفرمايد: «سخن بد، ارزش آدم را كم و برادرى
را از بين مىبرد.»[2]
در منطق اسلام، دشنام دادن و ناسزا گفتن
حتى به دشمنان اسلام، منفور و مطرود است و خداوند مؤمنان را از آن نهى فرموده است.[3]
اين رفتار نه تنها از نظر شارع، بلكه از
نظر عرف جامعه نيز رفتارى ناپسند به شمار مىرود. بيشتر مردم از افراد بدزبان و
دشنام دهنده گريزانند و آنان را از خود دور مىكنند و در صورت برخورد با چنين
افرادى با بى اعتنايى از كنار آنها مىگذرند.
جابر بن عبداللّٰه انصارى مىگويد:
امير المؤمنين (ع) شنيد كه مردى به قنبر ناسزا مىگويد.
قنبر تصميم گرفت پاسخ او را بدهد. حضرت
على (ع) او را صدا زد و فرمود: «اى قنبر صبر كن. دشنام گويت را با بى اعتنايى
واگذار، كه با اين كار، خدا را خشنود و شيطان را خشمگين مىكنى و دشمنت را كيفر مىدهى.»[4]
شكستن حريم عفاف و پاكدامنى
بخش مهمى از نارضايتىها، اختلافات و
درگيرىهاى بين زن و شوهر به جهت عدم رعايت اصول اخلاقى و آموزههاى آن است.
گرفتار شدن هر يك از آنان به فساد اخلاقى، مانند تسليم
[1]
احیاء علوم الدین، ج3، ص118.به نقل از روشهای
آسیب زا... ص81.