درباره
امامت آن حضرت، اخبار و احاديث فراوانى نقل است. پيامبر اسلام 6 در روايتى،
دهمين وصىّ خويش را علىّ بن محمد (ع) خوانده است (اعلام
الورى، 377). نيز امام نهم (ع) به صراحت از امامت او سخن گفته است و
همچنين در وصيّت، پيش از شهادت، آشكار و صريح آن حضرت را جانشين خود خوانده است.
چون امام جواد (ع) خواست وصيت كند، امام هادى (ع) كودك بود. از اين رو، عبداللَّه
بن مساور از سوى امام جواد (ع) مأمور شد برخى امور اجرائى شيعيان را بر عهده گيرد
تا هنگامى كه ايشان به بلوغ رسد. برخى كسان مانند احمد بن ابوخالد و حسن بن محمّد-
مشهور به جوّانى- و نصير خادم بر اين وصيّت گواه بودند (كافى، 1/ 325). افزون بر آنكه نصوص معتبر بر امامت امام هادى (ع) شهادت
مىدهند، برجستگى و ويژگىهاى شخصى آن حضرت نيز دليلى روشن بر اين حقيقت است. آن
امام همام (ع) در علم و عمل، از همه مردمان روزگار خويش برتر بود و هيچ خطا و گناه
و نسيانى از او نديدند و دعايش با استجابت قرين بود و معجزهها و كرامتها به ظهور
رسانيد.
دوران
امامت:
حضرت
هادى (ع) پس از شهادت پدر به سال 220 ق. منصب امامت را بر عهده گرفت و در آن
روزگار، هشت ساله بود. مدّت امامت ايشان 33 سال طول كشيد. 13 سال در مدينه و 20
سال در سامراء. در اين ايّام شش خليفه عباسى بر مسند قدرت نشستند: معتصم، واثق،
متوكّل، مُنتصَر، مستعين و مُعتَزّ (مناقب آل ابى طالب، 4/ 433). روزگار امام دهم (ع) از حساسترين دوران حيات شيعه است.
ويژگى اين دوران، ستم جانكاه و استبداد كامل دستگاه خلافت است.
متوكّل
از خودكامهترين خلفاى عبّاسى، در اين روزگار حكومت مىكرد و دشمنى و كينه ويژهاى
با خاندان پيامبر 6 داشت. در عهد او شيعيان به سختى مىزيستند و بىحرمتىها و
ستمهاى فراوانى بدانان روا مىشد. متوكّل آشكارا به ساحت مقدّس على بن ابى طالب
(ع) اهانت كرد و حرم شريف حضرت حسين بن على (ع) را ويران ساخت و امام هادى (ع) را
به سختى زير نظر داشت و به هر بهانهاى ايشان را احضار مىكرد و آزار مى داد. او
مردم مدينه و مكّه را از معاشرت با علويان منع كرد. اگر كسى