جواب: حس فقط پديدههاى جزئى محدود به شرايط خاص زمانى و مكانى را به ما نشان مىدهد و قادر نيست كه مسايل ارزشى بويژه رابطه رفتار انسان با نتايج اخرويش را تبيين كند. عقل هم به تنهايى عاجز است؛ زيرا بديهيات اوليه عقل بسيار محدود است و نمىتواند حكم رفتارها و روابط بين آنها و نتايج اخرويش را روشن كند. همكارى حس و عقل هم در مواردى كه مىتواند تحت تجربه انسان قرار گيرد، كارگشاست، امّا مثل مسائل ماوراء طبيعى كه در دام تجربه نمىافتد، با علم تجربى قابل حل نيست. رابطه اين جهان با جهان ابدى از مسائل بسيار مهم و شايد مهمترين مسألهاى است كه همكارى حس و عقل نمىتواند حقايق آن را روشن كند. بديهى است در صورتى مىتوانيم برنامه صحيحى براى زندگى وضع كنيم كه تأثير اعمال و رفتار انسان را نسبت به زندگى اخروى تجربه كنيم ولى چون جهانآخرت و روابطش با اين جهان از ديدگاه حس و عقل خا راهنما شناسى 23 1 - تحدى قرآن و ناتوانى مقابله منكران ص : 22 رج است، نمىتوانيم درباره آنها قضاوتى بكنيم تا بر اساس آن برنامه زندگى خود را تنظيم كنيم. حضرت رضا (ع) ضمن بيان ناتوانى ادراكات بشر از تشخيص مصالح و مفاسدش، چنين فرموده است: اگر كسى بگويد چرا شناخت پيامبران و اقرار به نبوّت آنان و اعتراف به اطاعت آنها واجب است؟ گفته مىشود: چون در خلقت و قواى انسانها جهاز كافى براى رسيدن به كمال نبود (نسبت به شناخت راه تحصيل مصالح دنيا و آخرتشان ناتوانند) و (از طرف ديگر) خدا هم بالاتر از آن است كه ديده شود و ضعف و ناتوانى بشر از ادراك او آشكار است (هر كس نمىتواند بطور مستقيم دستورات لازم را از خداوند بگيرد) چارهاى جز ارسال رسولى معصوم ميان خدا و بندگان نبود تا امر و نهى و آداب الهى را به آنان برساند و بر آنچه كه جلب منافع و دفع ضررشان مىنمايد، واقف سازد؛ چه آن كه در خلقت آنان چيزى كه به وسيله آن مايحتاجشان از منافع و ضررشان را بشناسند، وجود ندارد. پس اگر بر مردم (پس از ضرورت ارسال رسل) شناخت پيامبر و اطاعت از او لازم نبود، درآمدن پيامبر براى آنان سودى وجود نداشت و رفع حاجتى نمىشد و در نتيجه آمدن پيامبر، كارى بيهوده و بدون