نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 49
آيۀ ديگرى كه رزمندگان با آن مأنوس بودند، آيۀ شريفۀ وَ جَعَلْنٰا مِنْ بَيْنِ أَيْديٖهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَيْنٰاهُمْ فَهُمْ لاٰ يُبْصِرُونَ [1]است. رزمندگان اين آيه را آنگاه تلاوت مىكردند كه مىخواستند دشمن متوجه حضور آنان در نزديكى خود نشود و آنان را نبيند. رزمندهاى در اينباره مىگويد:
در دستهاى بودم كه قرار بود كمين دشمن را منهدم نماييم. قبل از حركت قرار گذاشتيم آيۀ «وَ جَعَلْنٰا» را مرتّب زمزمه كنيم و بهياد داشته باشيم. به كمين رسيديم. از كنار عراقىها گذشتيم. بايد ما را مىديدند. آنها را دور زديم، ولى متوجه نشدند. بالاى سرشان رسيديم. تازه فهميدند. كار تمام شده بود. نتوانستند دست از پا خطا بكنند. يكى از بچّهها ذوقزده شده بود و داد مىزد: و جعلنا گرفت. . . و جعلنا گرفت! [2]
سردار سليمانى در خاطرهاى در بارۀ شهيد حاج احمد امينى كه پيش از عمليّات بدر در يكى از آبراهها اتفاق افتاده بود، مىگويد:
اگر جاى نيروها كشف مىشد-با توجه به اين كه نيروها درون آب قرار داشتند و دشمن در خشكى پدافند مىكرد-قطعاً همهشان قتلعام مىشدند. در همان حال دو قايق دشمن كه توى هركدام پنجنفر نشسته بودند، آمدند سمت بچّهها. بهقدرى به قايق نيروهاى خودى نزديك شده بودند كه موج حركت قايقهايشان قايقهاى ما را كج مىكرد. نيروها با اضطراب از حاجاحمد مىپرسند كه چه كنيم؟ او هم با تمام يقين و اعتقادش مىگويد: «و جعلنا» بخوانيد. حاجاحمد اين حرف را از اعماق قلبش زد و عملى هم شد. . . . اين سلاح كارآمد و اساسى بچّههاى جنگ دشمن را كور مىكند. [3]