خدايا! از آن مىترسم كه مرا در روز قيامت با شرمندگى تمام پيش روى بسيجيانى كه تحت امر من بودند، نگه دارى و آنگاه آنان را فوجفوج از مقابلم عبور داده، به بهشت رضوانت هدايت كنى و مرا با نهايت ذلّت به جهنم بيفكنى! برادران! به خدا از آن روزِ حسرت مىترسم؛ از آن مىترسم كه بسيجيان و رزمندگانم به من بگويند: مهدى چه كردى كه از قافلۀ شهدا جا ماندى و چنين گرفتار غضب الهى شدى؟ . [1]
2-2-1. نفى امتياز
فرماندهان بهلحاظ فرماندهى امتيازى ويژه براى خود قائل نبودند كه نيروها از آن محروم باشند و هرگاه احساس مىكردند از چيزى برخوردار شدهاند كه نيروهاى آنان از آن برخوردار نيستند، آن را نمىپذيرفتند. اينان از فرماندهى تنها مسؤوليت سنگين و خطيرش را مدّنظر داشتند، غذايى مىخوردند كه نيروى تحت امرشان مىخوردند و اگر نمىتوانستند براى همۀ نيروهايشان غذاى خوب تهيه كنند، خود را از آن محروم مىكردند:
يكروز در حاج عمران در قرارگاهى بوديم، ناهار آن روز مرغ بود. آقا مهدى [باكرى] ظهر با قيافۀ خسته و خاكآلود-كه حاكى از گرسنگى و تشنگى شديد او بود-وارد شد. ناهار را جلوى ما گذاشتند و هنوز شروع به خوردن نكرده بوديم، يكى از برادران به آقا مهدى گفت: بخور! گرسنهاى، صبحانه هم كه نخوردهاى. آقا مهدى گفت: آيا بسيجىها هم الآن مرغ مىخورند؟ وقتى با سكوت ما مواجه شد، مرغ را كنار گذاشت و به دو-سه قاشق برنج خالى اكتفا كرد. [2]
[1]. ما آن شقايقيم، ص 95-96. [2]. سيرت سرداران سپاه اسلام، ج 5، من يك بسيجىام، ص 53.
نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 129