نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 128
همسر اين شهيد بزرگوار و فرمانده شجاع و مبتكر در اينباره مىگويد:
ايشان بسيجىها را خيلى دوست داشت و هرجا از آنها صحبت مىشد، برق خوشحالى در چشمانش پديدار مىشد، و آن اوايل كه از كارش اطلاعى نداشتيم و مىگفتيم كه در جبهه چهكار مىكنى؟ مىگفت: من سقاى بچّههاى بسيجى هستم. [1]
از فرماندهان برجستهاى كه گوى تواضع و فروتنى را از ديگران ربوده بود، امير سرلشكر شهيد عباس بابايى است. خاطرۀ ذيل شاهدى بر اين مدعا است:
در قرارگاه رعد يك سالن جهت استراحت برادران بسيجى اختصاص داده بودند كه تا قبل از حركت و آماده شدن اتوبوسها در آن سالن استراحت كنند و پذيرايى مختصرى از آنها بهعمل بيايد. شهيد بابايى بيشتر وقتها بهمنظور هماهنگى براى عمليّاتهاى برونمرزى به قرارگاه مىآمد و اگر پرواز داشت تا آماده شدن هواپيما بيكار نمىنشست و از بسيجىها و مجروحين جنگى پذيرايى و يا به مكانيسينهاى هواپيما كمك مىكرد.
يكروز عدهاى از برادران بسيجى با دو فروند هواپيماى 130-C به پايگاه آمده و در سالن مشغول استراحت بودند. من به قصد ديدن يكى از اقوام مىخواستم به داخل سالن بروم كه شهيد بابايى را با لباس بسيجى و يك سينى پر از چاى در دست ديدم. به او سلام كردم و خواستم سينى چاى را از دست ايشان بگيرم، ولى او گفت: من نوكر بسيجىها هستم و افتخار مىكنم كه در خدمت آنها باشم. [2]
صفت و ويژگى تواضع و فروتنى فرماندهان نسبت به رزمندگان را با گفتۀ