(م 2716) اگر
كارى كند كه معلوم شود از وصيّت خود برگشته مثلا خانهاى را كه وصيت كرده بكسى
بدهند بفروشد، يا ديگرى را براى فروش آن وكيل نمايد وصيت باطل ميشود.
(م 2717) اگر وصيت كند چيز معينى را بكسى بدهند،
بعد وصيت كند كه نصف همان را بديگرى بدهند بايد آن چيز را دو قسمت كنند و بهر كدام
از آن دو نفر يك قسمت آن را بدهند.
(م 2718) اگر كسى در مرضى كه بآن مرض ميميرد،
مقدارى از مالش را بكسى ببخشد و وصيت كند كه بعد از مردن او هم مقدارى بكسى ديگر
بدهند، آنچه بخشيده از اصل خارج ميشود و آنچه وصيّت كرده اگر بيشتر از ثلث نباشد،
يا اگر بيشتر است و ورثه اجازه بدهند بوصيت او عمل مىشود و اگر بآنچه وصيت كرده
بيشتر از ثلث باشد و ورثه هم اجازه ندهند، بايد تا مقدار ثلث تركه او بوصيتش عمل
شود.
(م 2719) اگر وصيت كند كه ثلث مال او را نفروشند
و عايدى آنرا بمصرفى برسانند، بايد مطابق گفته او عمل نمايند.
(م 2720) اگر در مرضى كه بآن مرض ميميرد، بگويد
مقدارى بكسى بدهكار است، چنانچه متهم باشد كه براى ضرر زدن بورثه گفته است، بايد
مقدارى را كه معين كرده از ثلث او بدهند و اگر متهم نباشد و كسى هم منكر گفته او
نشود بايد از اصل مالش بدهند.
(م 2721) كسيكه انسان وصيّت ميكند كه چيزى باو
بدهند بايد وجود داشته باشد، پس اگر وصيّت كند به بچهاى كه ممكن است فلان زن باو
حامله شود چيزى بدهند باطل است ولى اگر وصيت كند به بچهاى كه در شكم مادر است
چيزى بدهند، اگرچه هنوز روح نداشته باشد، وصيت