responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 256

دست مى‌ماليد و تا آتش تمام نشده بود، دستش را بيرون نياورد[1].

حفظ اسرار

(1) 18- على بن سويد مى‌گويد: از جانب امام موسى كاظم- 7- نامه‌اى به من رسيد كه در آن نوشته بود: از چيزهايى پرسيده بودى كه در مورد آنها تقيه مى‌كرديم و بر كتمانش اجازه داشتيم. وقتى كه سلطنت ستمگران تمام شد و نوبت سلطنت پادشاه بزرگ (با جدا شدن از دنيا) رسيد- سلطنتى كه بر مستكبران سخت است- آن وقت مى‌بينى كه پاسخ پرسشهايت را خواهيم داد. و اين به خاطر اين است كه شيعيان ضعيف به جهت جاهل بودنشان، ظرفيت ندارند و در حيرت مى‌مانند.

پس از خدا بترس و اين اسرار را به غير اهلش بازگو نكن. و بر حذر باش از اينكه سبب بلا براى اوصيا باشى. و بترس از اظهار آنچه بايد آن را كتمان كنى و ضررى به آنها برسد و ان شاء اللَّه اين كار را نكن. و اول چيزى كه به تو مى‌گويم اين است كه: در اين شبها، بدون هيچ گونه پشيمانى و ترسى از دنيا مى‌روم. و در قضا و قدر خدا و آنچه كه واقع مى‌شود، شك نمى‌كنم.

سپس حضرت، در همان روزها از دنيا رفت‌[2].

سلطنت و قدرت واقعى‌

(2) 19- صالح بن واقد طبرى مى‌گويد: بر امام كاظم- 7- وارد شدم، به من فرمود: اى صالح! اين طاغوت (هارون) تو را فرا مى‌خواند و زندانى مى‌كند. و در مورد من از تو مى‌پرسد. بگو: او را نمى‌شناسم. و هنگامى كه به زندان رفتى، به كسى كه قصد بيرون آوردن تو را دارد بگو: مرا به اذن خدا نجات بده.

صالح مى‌گويد: روزى هارون مرا از طبرستان خواند و گفت: موسى بن جعفر چه مى‌كرد؟ شنيده‌ام كه نزد تو بوده است؟


[1] بحار: 48/ 65، حديث 85.

[2] بحار: 48/ 66، حديث 86.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 256
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست