نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 828
«و بپرهيز از بيزارى كردن با خداى عز و جلّ در عظمت، و تشبّه به
او نمودن در جبروت و كبر. پس، به درستى كه خداى عز و جلّ ذليل مىسازد هر جبّارى
را، و خوار مىگرداند هر متكبّرى را.»
«أنصف اللّه و أنصف النّاس من نفسك، و من خاصّة أهلك، و من لك فيه
هوى من رعيّتك، فإنّك إلّا تفعل تظلم! و من ظلم عباد اللّه كان اللّه خصمه دون
عباده، و من خاصمه اللّه أدحض حجّته، و كان للّه حربا حتّى ينزع و[1] يتوب. و ليس شيء أدعى إلى تغيير
نعمة اللّه و تعجيل نقمته من إقامة على ظلم، فإنّ اللّه سميع دعوة المظلومين[2]، و هو للظّالمين بالمرصاد.»
«انصاف ده خداى را، و انصاف ده مردمان را از نفس خود- يعنى، حقّى كه
خداى عز و جلّ بر نفس تو دارد بده، و حقّى كه مردمان بر نفس تو دارند بده- و انصاف
ده ايشان را از خاصّه اهلبيت و از آن كسانى كه تو را به ايشان ميلى هست از رعيّت-
يعنى، داد مردم را از ايشان بستان- پس، به درستى كه اگر چنين نكنى كه گفته شد،
ستمكار خواهى بود؛ و هركه ظلم كند بر بندگان خداى- خواهد بود خداى عز و جلّ خصم او
و دون عباد او. و هركه خداى با او مخاصمت كند، باطل كند حجّت او را، و خواهد بود
آنكس را خداى دشمن و محارب تا وقتى كه برگردد و توبه كند. و هيچچيز
دعوتكنندهتر نيست به تغيير نعمت الهى و تعجيل عذاب و انتقام او از اقامت و
ايستادگى بر ظلم؛ پس، به درستى كه خدا [207 آ] شنونده دعاى مظلومان است و خداى عز
و جلّ نسبت به ستمكاران بر گذرگاه است- يعنى، دانا و آگاه به حال ايشان است و
مترصّد مكافات و جزا دادن ايشان.»
«و ليكن أحبّ الأمور إليك أوسطها في الحقّ، و أعمّها في العدل، و
أجمعها لرضى الرّعيّة، فإنّ سخط العامّة يجحف برضى الخاصّة، و إنّ سخط الخاصّة
يغتفر مع رضى العامّة. و ليس أحد من الرّعيّة أثقل على الوالي مؤونة في الرّخاء، و
أقلّ معونة له في البلاء، و أكره للإنصاف، و أسأل بالإلحاف، و أقلّ شكرا عند
الإعطاء، و أبطأ عذرا عند المنع، و أضعف صبرا عند
[1] - شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ص 34:« أو».