نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 812
و اگر پادشاه را منهيان و صاحبخبران باشد كه مردم شناسند كه
اين كسان احوال و اخبار به پادشاه مىرسانند، بايد كه در خفيّه نيز بعضى باشند كه
خبرها به پادشاه مىرسانيده باشند و كسى نداند كه صاحبخبر كيست. و شرط است كه اين
كار به دست ديندار راستگفتار راستكردار باشد؛ و محلّ اعتماد باشند كه اگر دروغگو
باشند يا بىعقل و كمتمييز باشند و به حقيقت چيزها خوب نرسند و به گفته هركس و هر
اماره ضعيف، حكم قطعى به چيزها كنند؛ يا طامع باشند و از راه طمع دوست را دشمن باز
نمايند، و دشمن را دوست؛ يا به غرض ديگر آلوده باشند، ضرر وجود ايشان بيش از نفع
باشد و فايدهاى بر خبر دارى ايشان مترتّب نشود، بلكه از آن فساد خيزد. پس، بايد
كه حواله اين كار به گروهى باشد كه اعتماد تمام بر زبان و قلم ايشان باشد، و چنين
كسان بغايت عزيز الوجود باشند. و بنابراين سلطان آلب ارسلان سلجوقى برخلاف رسوم
پادشاهان ديگر عمل نموده، صاحبخبران مقرّر نمىفرمود.
حكايت
نقل است كه روزى، ابو الفضل سگزى سلطان آلب ارسلان را گفت: «چرا
صاحبخبر ندارى؟» گفت: «خواهى كه ملك من به باد دهى و هواخواهان مرا از من دور
كنى؟» گفت: «چرا؟» سلطان گفت: «چون من صاحب خبر مقرّر دارم، آنكه دوست و يك جهت
مىباشد اعتماد بر دوستى و يگانگى خود كند و صاحب خبر را وزنى ننهد، و آنكه مخالف
و دشمن باشد، با او دوستى كند و به او رشوت دهد. و چون چنين باشد، ناچار صاحبخبر
از دوستان ما بدى گويد، و از دشمنان ما نيكى گويد. و سخن چون تيرى باشد كه آخر بر
نشانه آيد، و سخن بىتأثير نباشد. دل ما به اين سبب از دوستان رميده شود و ميل به
طرف دشمنان كند، و آخر كار به جايى رسد كه دوستان دور شوند و دشمنان مقرّب گردند.
آنگاه، خللى چند متولّد شود كه تدارك آن نتوان كرد.» ليكن اقرب به تحقيق آن است كه
در قانون پادشاهى صاحبخبران داشتن ضرور است، ليكن در اين باب اهتمام بسيار بايد
كرد كه صاحبخبر امين و راستگو باشد.
و بايد كه پادشاه در تربيت راستگويان و اهانت دروغگويان سعى بليغ
بهجا مىآورده
نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 812