نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 784
خواهد شد، و در ضمن اين فوايد بسيار است. [199 ب][1]
حكايت
نقل است كه منصور خليفه از عمّش، عبد اللّه بن على[2]، امرى چند مؤلم[3] به او رسيده بود كه باعث
رنجشخاطر او گشته و به حسب سياست ملكى درگذشتن از آن را مصلحت نمىديد. او را نزد
خود محبوس ساخت. از ابن عمّش، عيسى بن موسى، كه والى كوفه بود، خبرى چند به او
رسانيدند كه باعث وحشت و فساد عقيدت او گرديد، چندانكه منصور متألّم گرديد و به
او بدگمان شد و از او ايمن نبود و خوفش در ازدياد بود. فكر منصور به تدبيرى منتهى
شد و آن سرّ را از جميع خواصّ و نزديكان خود پنهان داشت. عيسى بن موسى را طلب نمود
و بر عادت خود نسبت به او اكرام تمام بهجا آورد و حضّار را بيرون كرد و مجلس را
خلوت ساخت و رو به عيسى كرد و گفت: «يابن عمّ! تو را مطّلع مىسازم بر امرى كه غير
تو كسى را اهل آن نمىدانم، و غير تو كسى را در حمل نقل آن كار ممدّ خود نمىبينم.
آيا تو موافق حسنظنّ من هستى و آنچه باعث بقاى نعمت تو كه منوط به بقاى ملك و
دولت من است مىكنى؟» عيسى گفت: «من بنده امير المؤمنينم و نفس من مطيع فرمان و
امر و نهى اوست.» [200 آ] منصور گفت: «عمّ من و عمّ، تو عبد اللّه، باطن او نسبت
به من فاسد شده، و بغض من نسبت به او به جايى رسيده كه خون او را مباح ساخته و در
قتل او صلاح ملك ماست. او را نزد خود بر و در پنهانى بكش.»
آنگاه، عبد اللّه را تسليم او نمود و خود عزيمت حجّ نمود، و در خاطر
داشت كه چون
[1] - بنا به ارجاع نويسنده، ادامه نوشتار از صفحه 199
ب و به بعد مىآيد.
[2] - عبد اللّه بن على بن عبد اللّه بن عبّاس، متولّد
به سال 103 و متوفّى به سال 147 ق.، عموى خليفه منصور. وى در نبرد زاب مروان بن
محمّد را شكست داد و تا شام تعقيب كرد. دمشق را فتح كرد و هشتاد تن از بزرگان بنى
اميّه را به قتل رساند و اين شهر را آماده ورود سفّاح كرد. در دوره خلافت سفّاح
امارت شام را داشت، و چون منصور به خلافت رسيد، عليه او سر به شورش آورد و دم از
استقلال زد، امّا از ابو مسلم خراسانى شكست خورد و مدّتى را در اختفا به سر برد.
پس از آنكه از منصور امان گرفت، خود را تسليم كرد، امّا منصور دستور حبس و سپس
قتلش را صادر كرد. زركلى، الاعلام، ج 4، ص 104.