نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 740
است و شرط است كه آنچه پادشاه گويد و تأكيد نمايد، تفحّص آن
نمايد كه موافق آن معمول مىشود و يا نه. و اگر العياذ باللّه فتورى در نفاذ اوامر
و نواهى سلطانى بشود، تدارك آن از همه چيز مهمّتر است؛ چه ثمره باغ سلطنت در نفاذ
امر و اجراى احكام است، چون در آن سستى و اختلال عارض شود، سلطنت چون باغ بىحاصل
خواهد بود، بلكه اگر آن مستمرّ شود و زياده گردد، مفضى به اختلال امور و انحلال
دولت مىگردد. و لهذا اعاظم سلاطين و اتباع و خدّام ايشان در تقديم اين امور
اهتمام تمام مىنمودهاند و ادنى سستى و كسالت را در فنون احكام پادشاهى از همه
جرايم عظيمتر مىشمردهاند، بلكه اكثر اوقات در اين ابواب از حدّ اعتدال تجاوز
مىنمودهاند.
محمّد خان شيبانى[2] از اعاظم
سلاطين به اقتدار اوزبك بود و از منتهى تركستان تا حدود سمنان در تحت فرمان و
تصرّف او بود و در سنه 916[3] [ق.]
ميان نواب فردوس
[2] - اصل:« شعبانى».« شيبانيان» نوادگان امير مغول
شيبان، فرزند پنجم جوجى خان، پسر چنگيز، بودند. باتو، برادر شيبان- سرسلسله خانهاى
اردوى زرين در روسيه جنوبى و سيبرى غربى- به وى اجازه داد ميان كوههاى ارغر و
اورال در طول ساحل خاورى رود ياق و سرزمينهاى ساحلى رود سيحون و رودهاى چو و
سارىسو ييلاق و قشلاق كند. حكومت در خاندان شيبان به طريق توارث منتقل مىشد تا
پس از مرگ فولاد، قلمرو حكومتى ميان دو پسر او، ابراهيم و عربشاه، تقسيم شد. قومى
كه نوادگان اين دو برادر بر آن حكومت مىكردند خود را« اوزبك» مىناميدند. و گمان
مىرود اين عنوان به دليل انتساب به يكى از امراى اردوى زرّين به نام اوزبك باشد
كه در روزگار وى اسلام در ساحل نهر اقبل رسوخ يافت.
ابو الفتح محمّد، معروف به شاهى
بيگ يا شاه بيگ يا شيق بيگ و يا شيبك- كه برخى آن را تحريفى از شاهبخت مىدانند و
نيايش ابو الخير وى را به اين نام مىخواند- خان اوزبك، موفّق شد ميان سالهاى 900
تا 906 ق. تمامى ماوراء النّهر را فتح و در سال 913 ق. خراسان را تسخير كند. شاه
اسماعيل صفوى در نبردى با شيبك خان در اطراف مرو وى را به سختى شكست داد و سرش را
جدا كرده، به نزد بايزيد دوم، متحد عثمانى او، فرستاد. شيبانيان تا سال 1003 يا
1007 ق. در ماوراء النّهر به حكمرانى ادامه دادند. ر ك: جامع التواريخ، ج 1، صص
506، 515، 516؛ احسن التواريخ، ج 12، صص 48 تا 51، 80 و 81، 85 و 86، 91 و 92، 97
تا 100، 111 تا 124؛ بوا، ل.؛« شيبانى خان» در دائرة المعارف الاسلاميه، ج 13، صص
454 تا 458 و بارتولد، و. و.؛« الشيبانية» در همان، صص 458 تا 461.