responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 731

بود كه صلح را مجالى و آشتى را راهى نمانده بود. تمام نامه آن بود كه بيايم و بگيرم‌[1] و بزنم و بكشم. چون نامه عرض كرد و پيغام بگفت و هيچ بازنگرفت، آلپ تكين آزرده شد و برآشفت و گفت: «من بنده پدر او بودم، امّا وقتى كه پدر او از دار فنا به دار بقا مى‌رفت، او را به من سپرد[2]، نه مرا به او. اگرچه از روى ظاهر مرا در فرمان او مى‌بايد بود، امّا چون قضيّه را بر تحقيق حمل كنى، بر[3] خلاف اين‌[4] آيد كه من در مراحل شيبم و او در منازل شباب. و او را آنها كه بر اين مى‌دارند ناقصانند نه ناصحان، و هادمان اين دودمانند نه خادمان.» اسكافى را گفت: «جواب نامه او نويس در غايت شدّت و استخفاف، و بر پشت نامه او جواب نويس.»

اسكافى بر[5] بديهه جواب نوشت كه:

بسم اللّه الرحمن الرحيم‌ و اين آيه را نوشت كه‌ يا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَكْثَرْتَ جِدالَنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ‌[6] يعنى: «اى نوح! به تحقيق كه جدال كردى با ما. پس، بسيار كردى جدال با ما را. پس، بياور از براى ما آنچه وعده كرده‌اى ما را اگر از صادقانى.»

چون آن نامه به امير خراسان، نوح ابن منصور، رسيد، بخواند. تعجّبها كرد[7] و ارباب دولت و منشيان از حسن بديهه او تعجّب كردند، و چون بر خراسان استيلا يافتند، اسكافى پنهان شد و ترسان و هراسان مى‌بود تا آنكه امير نوح كس فرستاد و او را طلب كرد، و دبيرى خاصّ خود به او داد و در ميان اهل قلم معظّم و معروف شد.

حكايت‌

چون كار اسكافى بلند شد و در خدمت نوح بن منصور متمكّن گشت، ماكان كاكويى در رى و قهستان عاصى شد و عمّال به خوار[8] و سمنان فرستاد و چند شهر از


[1] - همان:« بگريزم».

[2] - مج:« سپردند».

[3] - چ:« به».

[4] - مج ندارد.

[5] - چ ندارد.

[6] - هود: 11.

[7] - چ:« نمود».

[8] - شهرى از توابع رى كه فاصله‌اش تا رى بيست فرسنگ بوده و در مسير خراسان ميان رى و سمنان واقع بوده است. خوار اينك بخشى است در جنوب شرقى تهران. معجم البلدان، ج 2، ص 394؛ معين، فرهنگ فارسى، اعلام، ج 5، ذيل خوار.

نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 731
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست