نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 586
پادشاهى دخل دارد.
شرط هفتم آن است كه پادشاه به انواع عنايات و تفقّدات و صنوف انعامات
و تلطّفات، جانب هريك را فراخور استعداد و پايه و مرتبه منظور دارد و چيزى كه
ايشان را به آن حاجت باشد از ايشان دريغ ندارد. و در جواب فصول و عرايض ايشان
بىسببى تأخير ننمايد. و حوايج ايشان را به قدر امكان به انجاح مقرون دارد، و در
پى عيبگيرى ايشان نباشد و به شادى و خوشى ايشان اظهار بهجت و سرور نمايد و به
مصايب و آلام ايشان اندوه و ملال ظاهر گرداند. و اگر از ايشان نيكو خدمتى به ظهور
رسد، در مقابل در محمدت و ثنا و احسان تقصير ننمايد و هركدام از عهده مهمّ خود
هرگاه چنانكه بايد و شايد بيرون آيند و تقصيرى نكنند، نوازش نمايد. و اگر در مهمّى
تهاون و تغافل ورزند و تقصير كنند، اولا به نصيحت متنبّه سازد و اگر فايده نكند،
به قدر اقتضاى مصلحت گوشمال دهد.
مجملا بايد كه لطف و قهر پادشاه با هم آميخته بود و هركدام را در
موضع حاجت استعمال نمايد. گويند: بهمن از حكيمى پرسيد كه، «اساس تربيت ملازمان بر
چه چيز بايد نهاد؟» جواب داد كه، «بر دو چيز: يكى لطف و ديگرى قهر كه هميشه از نظر
قهر و لطف سلطان بر خدم ظاهر باشد. به قهر بگيرد تا دلير نشوند و به لطف درگذراند
تا نوميد نگردند.» گفتهاند: «اگر به نرمى و آهستگى كارى ميسّر شود، در آن محلّ
شدّت و عنف نبايد نمود. و اگر به خشونت و سختى حاجت افتد، رفق و نرمى نبايد فرمود
كه جراحت را گاهى به نشتر حاجت افتد و مرهم سود ندهد و گاهى به مرهم حاجت باشد و
نيشتر ضرر رساند.»
شرط هشتم آن است كه در قلع نهال حقد و حسد از دلهاى ملازمان اهمال
ننمايد و ايشان را بر توافق و تسالم دارد و از خصومت ايشان با يكديگر اظهار ملالى
كلّى نمايد و اگر ميانه ايشان صورتى واقع شود كه به نزاع و جدال انجامد، به زودى
رفع نمايد تا مادّه خصومت قوى نشود كه از آن فسادها متولّد مىشود، چنانكه حكما
گفتهاند: «اساس بناى دولت موافقت دوستان و مخالفت دشمنان است.»
شرط نهم آن است كه اگر به سبب تقصيرى، بر يكى از ملازمان غضبى نمايد
يا
نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 586