نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 424
فصل چهارم: در مراعات حقوق ملازمان و نوكران قديم
بر هركس لازم است كه هركس حقّ خدمتى بر ذمّت او لازم داشته باشد،
مراعات آن بنمايد و به مدح و محمدت و وجوه انعام و اكرام مكافات و مجازات آن مرعىّ
دارد و حقوق خدمات سابق را فراموش ننمايد، و در تجديد انعام و اكرام مىكوشيده
باشد كه نعمتهاى لا حق تجديد و احياى نعمتهاى سابق مىكند و در ضمن اين چندين
فايده است:
يكى، اطاعت فرمان الهى. دوم، تحصيل ذكر جميل. سوم، حصول شكر مخلوق كه
آن نيز بر ذمّت همّت اهل عقل از لوازم است. چهارم، خلق را در خدمت و دوستى آن شخص
رغبت زياده شود و اگر خلاف اين كند، خلق از او نفرت و وحشت كنند و به بيمروّتى و
بيوفايى شهرت كند. پنجم، اگر خلاف اين كند، دوستان او كم شوند[1]
و دشمنان بسيار شوند و اين مادّه استظهار و اعتضاد خصمان گردد. و پادشاهان را بيش
از همهكس رعايت اين قانون بايد كرد، چه ايشان را به خدمت خادمان و صداقت دوستان و
كفايت كافيان و جانفشانى لشكريان و اخلاص و يكجهتى مخلصان بيش از همهكس حاجت
است. بايد كه جانب كسانى كه حقّ خدمتها و بندگيهاى قديم داشته باشند مراعات نمايند
و نسبت به اولاد و احفاد[2] و اقربا و
خواصّ ايشان طريقه شفقّت و مرحمت مسلوك دارند و به اندك جريمه بر ايشان غضب
ننمايند، بلكه تا مفضى[3] به خللى
در ملك و دين نشود، جرايم ايشان را عفو نمايند و هميشه خدمات ايشان را منظور نظر
داشته باشند، و سخن بدگويان و مفسدان [108 آ] را درباره ايشان تا به صحّت نرسد
قبول نكند كه نزديكان پادشاهان را دشمنان بسيار باشند و نسبت به يكديگر حسد شديد
داشته باشند و انواع كيدها و حيلهها و دروغها و افتراها در حقّ يكديگر بهجا
آورند و بر صدق دعاوى خود غرايب حيل بهكار دارند و طبع پادشاه را منحرف و متغيّر
سازند و گاه باشد كه بر اين، فسادها مترتّب شود.
مجملا، پادشاه بايد شفقّت نسبت به بندگان قديمى، خصوصا هرگاه صاحب
كفايت و
[1] - اصل:« شود» كه برابر مر، براى يكسانى با افعال
بعدى، نقل شد.