responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 411

سر و رخت او مى‌جستم و خدمت او مى‌كردم. گفت: «اى فرزند! اين مهربانيها نسبت به من نمى‌كردى وقتى كه بر دين نصرانيه بودى. چيست آنچه از تو مى‌بينم، از آن وقت كه مهاجرت كرده‌اى و به دين مسلمانان درآمده‌اى؟» گفتم: «مردى از اولاد پيغمبر ما مرا به اين امر نمود.» گفت: «آن شخص پيغمبر است.» گفتم: «نه، و ليكن فرزند پيغمبر است.» گفت: «اى فرزند! اين پيغمبر است. اينها وصاياى پيغمبران است.» گفتم: «اى مادر! بعد از پيغمبر ما پيغمبرى نمى‌باشد، و ليكن پسر پيغمبر است.» گفت: «اى فرزند! دين تو بهتر از دينهاى ديگر است. عرض كن بر من.» دين بر او عرض كردم و داخل شد در دين اسلام و تعليم او كردم نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا آخر به‌جا آورد. پس، او را در شب عارضه‌اى رو داد. گفت: «اى پسر! اعاده كن بر من آنچه به من تعليم كردى.» بر او اعاده كردم. به آن اقرار كرد و بمرد. و چون صباح شد، مسلمانان او را غسل دادند و من بر او نماز كردم و او را در قبر داخل ساختم.

عمار بن حبان گويد: «اخبار نمودم به حضرت صادق 7 از برّ پسرم اسماعيل نسبت به من. حضرت فرمود كه، او را دوست مى‌داشتم و الحال محبّت من نسبت به او زياد شد.» فرمود كه، نزد حضرت رسول صلّى اللّه عليه و اله خواهر رضاعى آن حضرت آمد. چون حضرت را نظر بر او افتاد، خوشحال شد و جامه خود را جهت او انداخت و او را بر آن بالا نشاند و با او سخن مى‌فرمود و در روى او خنده مى‌كرد. آنگاه، آن زن برخاست و رفت و برادر او آمد. حضرت ملاطفتى كه نسبت به خواهر به‌جا آورد، نسبت به او نكرد. كسى گفت: «يا رسول اللّه! كرديد نسبت به خواهر آنچه نسبت به برادر نكرديد و حال آنكه او مرد است». حضرت فرمود: «اين به سبب اين بود كه خواهر نسبت به والدين نيكوكارتر بود».

و حضرت صادق 7 فرموده كه، «هرگاه روز قيامت مى‌شود، كشف پرده از پرده‌هاى بهشت مى‌شود و بوى آن مى‌رسد به هر صاحب روحى از پانصد ساله راه، الّا يك گروه.» گفتم: «كيستند ايشان؟» حضرت فرمود كه، «عاق والدين.»

و آن حضرت فرموده كه، «هركه نگاه كند بر والدين نگاه از روى خشم، در حالى كه ايشان بر او ظلم كرده باشند، نماز او مقبول نيست.»

نقل است كه شخصى نزد حضرت رسول صلّى اللّه عليه و اله [105 آ] آمد و گفت: «من دخترى‌

نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 411
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست