از منابع پراهميتى كه در تداوم انديشه سياسى ايران پيش از اسلام
تدوين شده برخى كتابهاى تاريخى است. اساسا آثار ايرانى پيش از اسلام مشتمل بر
اخبار و اخلاق فرمانروايان و سازمان ادارى دولت و حتّى داستانهاى ايرانى، هم از
جنبه روش و شيوه تدوين، و هم از نظر مواد و مضامين تاريخى در تاريخنگارى اسلامى
تأثيرى مهمّ داشته است. بعضى را عقيده بر اين است كه اين شيوه حتّى در تدوين سيرت
نبوى نيز مؤثّر افتاده و سخاوى حدس زده كه احتمالا يك اثر فارسى در عصر پيامبر
موجب راهيابى اين شيوه به ميان عرب شده باشد.[2]
انتقال خداىنامه به دوره اسلامى و بازپرداخت آن موجب ايجاد سنت جديدى در
تاريخنويسى دوره اسلامى گرديده است.[3] نلدكه اين
نكته را اثبات كرده و معتقد است اين تاريخ پهلوى مأخذ عمده تواريخ عربى و فارسيى
است كه از سرگذشت ايران قبل از اسلام سخن مىرانند. عنوان اين كتاب را كه پهلوى
است به عربى سير ملوك العجم يا سير الملوك نوشتهاند و در فارسى آن را به شاهنامه
ترجمه كردهاند. يكى از ترجمههاى اين كتاب به دست ابن مقفع صورت گرفته بود، ولى
اينك نه اصل پهلوى و نه ترجمه عربى آن در دست نيست.[4]
به دليل آنكه خداىنامه پهلوى سرشار از انديشه سياسى و در زمينه شيوه فرمانروايى و
سرشت قدرت سياسى بوده است، آثار دوره اسلامى كه بر پايه آن تدوين شدهاند نيز
سرشار از انديشه سياسى مىباشند.[5] تاريخ
بيهقى، غرر اخبار ملوك الفرس و سيرهم نوشته ابو منصور عبد الملك ثعالبى نيشابورى و
تجارب الامم ابو على مسكويه رازى هرسه، بىترديد، در شمار اصيلترين منابع تاريخى
انديشه سياسى در ايران قرار دارند.[6]
اگرچه انديشه عرفانى از بنياد انديشهاى ناسياسى است، امّا برخى از
نوشتههاى عرفانى، از نوعى دريافت عرفانى انديشه سياسى ايرانشهرى خالى نيست. با