نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 295
فصل چهارم: در فضيلت توكّل و رضا
خداى عز و جلّ در قرآن مجيد فرموده:
وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[1] يعنى: «بر خداى عز و جلّ توكّل كنيد اگر شما از اهل ايمانيد.» و
فرموده: فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ
يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ[2] خطاب است به حضرت رسول صلّى اللّه عليه و اله. مضمون خطاب شريف آن
است كه، «هرگاه عزم كردى بر امرى از امور، توكّل كن بر خداى عز و جلّ به درستى كه
خداى [74 ب] دوست مىدارد متوكّلان را. و فرموده:
وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ[3]
يعنى: «هركه توكّل كرد بر خداى عز و جلّ او بس است او را.» يعنى، كفايت مهمّات و
وصول به سعادات او را به تأييد الهى حاصل مىشود. و خداى عز و جلّ فرموده در مدح
جمعى از مؤمنان كه، «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا
عَنْهُ.»[4] يعنى: «خداى عز و جلّ از ايشان خشنود شد و ايشان از خداى خشنود
شدند.»
و از حضرت امام جعفر صادق 7 منقول است كه، «خداى عز و جلّ
وحى فرستاد به حضرت داوود 7 كه، معتصم نشد به من هيچ بندهاى از
بندگان، بدون يكى از خلق من كه شناخته باشم من اين را از نيّت او. پس، كيد كند با
او آسمانها و زمينها و آنچه در آسمانها و زمينهاست، مگر آنكه مىگردانم به جهت او
بدر شد از ميان ايشان. و معتصم نشد بندهاى از بندگان من به يكى از خلق من كه
شناخته باشم آن را از نيّت او، مگر آنكه قطع مىكنم اسباب آسمانها [را] از دست او
و غايب مىسازم زمين را از زير او و باكى ندارم كه به كدام وادى هلاك شود.»
و آن حضرت فرموده كه، «توانگرى و عزّت جولان مىكنند؛ پس هرگاه
فيروزى يافتند به موضع توكّل وطن مىكنند در آنجا.»
و على بن سويد گويد كه، «از حضرت امام موسى كاظم 7 پرسيدم
از آيه وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ حضرت فرمود: «توكّل بر چند درجه است: اوّل آنكه توكّل كنى بر خداى
تعالى در امورت بالتّمام. پس، هرچه با تو كند، به آن راضى باشى و دانى كه
بازنمىدارد از تو خيرى و فضلى را و بدانى كه حكم در آن به سوى اوست. پس، توكّل